شب جمعهای داخل مسجد نشسته بودم که «خسرو جلالی» را دیدم. از پیشکسوتان ورزش شهر بود؛ یک وقتی آقای «علی سهرابی» (که در سال 68 قهرمانِ قهرمانان در ورزشهای زورخانهای کشور شد) دربارهی خسرو جلالی میگفت او از بهترین باستانی کاران ماست. ولی حالا از دوران جنگ نشان جانبازی به همراه داشت و این پیشکسوت و رزمندهی قدیمی و باحالِ جنگ که تعریفش را از دوستانِ اکبر هم شنیده بودم در چند قدمی من نشسته بود.