(تصویرِ 1) ژوئنِ 2014 میلادی (خرداد ماهِ 93) / تصویرِ غمبار و مصیبت آفرینِ حملهی «داعش» به عراق
اولین بار که این تصویر را دیدم یادِ ستون کشیِ منافقین در مردادِ سالِ 67 افتادم. منافقین هم آن زمان به همین شکل، پشت به پشتِ هم داده بودند و سوار بر خودروهای آخرین مدل که اهدائیِ کشورهای اروپائی و شرقی بود با هدفِ رسیدنِ سریع و یک روزه به تهران چراغهای خودروهایشان را روشن کرده بودند و سِپر به سپر در طولِ یک جاده میآمدند! آنها هم پرچمهای سه رنگِ شیر و خورشید ایران را به همراه داشتند و مثلِ داعشیهای این تصویر، مست و مغرور سودای فتحِ پایتخت، در سر میپروراتدند!
(تصویرِ 2) چهارمِ مردادِ سالِ 67 / دشتِ حسن آباد / تصویرِ شکستِ سطوتِ استکباریِ نیروهای مزدور و خائنِ «مسعود رجوی»
تصویری که فرزندانِ با شرفِ ایرانِ اسلامی، رزمندگانِ غیورِ اسلامِ نابِ محمدی(صلوات الله علیه و آله) در تاریخ به یادگار گذاشتند تا دشمن نیاید! تا دیگر خیالِ آمدن به سرش نزند،
در تصویرِ نخست (تصویرِ هجومِ داعش)، دشمن وارد شد و ماند و تاکنون مانده است و دست به هر جنایتی که تاکنون بشر فکرش را نمیکرده، زده و هر روز مرتکبِ جنایتی جدیدتر میشود.
در تصویرِِ دوم (تصویرِ شکست و ذلتِ منافقین)، دشمن نابود شد و پس از آن اثری از اندیشهی تهاجمیاش باقی نماند و اوضاع طوری شد که دیگران هم حسابِ کار دستشان آمد که حتی نگاهِ چپ به «ایرانِ اسلامی» نیندازند:
نمانیم کین بوم ویران کنند
همی غارت از شهرِ ایران کنند
نخوانند بر ما کسی آفرین
چو ویران بود بومِ ایران زمین
دریغ است ایران که ویران شود
کُنامِ پلنگان و شیران شود
روایتِ تحلیلیِ عکس و تصویر از «هجومِ منافقین» تا «عملیاتِ مرصاد» (قسمتِ اول)
شادی ارواحِ مطهر شهدا صلواتی مرحمت بفرمائید.
میگن تاریخ تکرار میشه. این حرف، حرف درستی است. چون اگر به غیر از این بود «قرآن» این همه آیه از اُممِ گذشته و سرنوشتِ اقوام و ملل نداشت. اینکه انسانها میتوانند سرنوشتِ تاریخ را عوض کنند هم حرفِ درستی است. چون اگر این طور نبود و انسان تسلیمِ حوادثِ روزگار و گذرِ تاریخ بود، خدا این همه آیه نداشت که ای مردم از سرنوشتِ انسانها در ادوارِ مختلفِ تاریخی عبرت بگیرند. چه بسیار آدمها که به تنهائی سرنوشتِ تاریخی را عوض کردهاند و در مسیرِ زمان، قرار گرفته و شکل و جهتِ حوادثش را تغییر داده و آن را هدایت کردهاند.
به این تصاویر نگاه کنید:
تصویرِ اول: نقشهی هجومِ منافقین / سومِ مرداد ماهِ سالِ 67 / هدف: رسیدن و فتحِ تهران و نابودیِ نظامِ جمهوریِ اسلامی
توضیحاتِ مجمل: سازمانِ منافقین با حمایتِ ارتشِ عراق و پس از در نوردیدنِ مرزِ خسروی، با تمامیِ امکانات و ادواتِ به روز شدهی نظامی که اهدائیِ اروپا و غرب و کشورهای حامیِ صدام بود، به قصدِ رسیدنِ به تهران حملهی خود را که موسوم به «فروغِ جاویدان» بود، آغاز کرده و پس از طیِ مسیری در حدودِ 180 کیلومتر و پشتِ سر گذاشتنِ شهرهای «قصرِ شیرین»، «سر پلِ ذهاب»، «کِرِند» و «اسلام آبادِ غرب» واردِ «دشتِ حسن آباد» شده و در فاصلهی 35 کیلومتریِ رسیدنِ به «کرمانشاه» در تنگهی «چهار زبر» توسطِ شیر دلانِ رزمنده، برای همیشه زمینگیر و متلاشی میشود.
تصویر دوم: انهدامِ ادوات و تجهیزاتِ منافقین در دشتِ «حسن آباد» / صبحِ روزِ چهارمِ مردادماهِ 67
توضیحاتِ مجمل: فرزندانِ با غیرتِ ایرانِ اسلامی با از جان گذشتگی اجازه ندادند تا منافقین به اهدافِ خود مبنی بر رسیدنِ به تهران دست یابند. دشتِ حسن آباد دشتِ نابودی و ذلت و اضمحلالِ ستونِ نفاق گردید. خداوندِ قادر و متعال یک بارِ دیگر چون سرتاسرِ جنگ به یاریِ ایرانِ اسلامی آمد و کشورِ حضرتِ امام را از نابودی و اشغال نجات داد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زنجیری که بر دست و پای دولتمردانِ «حسن روحانی» بستند.
«بند»ی که به
هر بهانهای «ایران»، متهم به نقضِ توافقِ هستهای شود همهی قطعنامههای
شورای امنیت در تحریمها به حالِ قبل بر میگردد.
(آقایون کلاهشون رو بندازند بالاتر!)
ساز و کارِ بازگشتِ تحریمها در پیش نویسِ آمریکائی:
بر اساسِ بندهای «11» و «12» در این پیش نویس، اگر هر یک از اعضای 1+5 (منظور امریکا انگلیس روسیه چین آلمان و فرانسه) در هر زمان، ادعائی را مبنی بر نقضِ توافق طرح کنند، روندی شروع میشود که در نهایت ممکن است به بازگشتِ تحریمها علیهِ ایران منجر شود!
بنده با کسانی که با «شهدا» کاری ندارند، کاری
ندارم؛ اما خطابم به آنهائیست که میگویند: «شهدا شرمندهایم»
لطفاً یک آرزویِ «شهید» را برآورده کنید!
مسئولینی که در نامههایشان تلاش کردند تا حضرتِ امام قطعنامه را بپذیرد:
1) محسن رضائی –فرمانده وقتِ سپاه-
2) میرحسین موسوی –نخست وزیرِ وقت-
3) سیدمحمد خاتمی –مسئولِ وقتِ تبلیغاتِ جنگ-
4) اکبر هاشمی رفسنجانی –مسئولِ وقتِ جنگ- با معاونتِ حسنِ روحانی
آیت الله علم الهدی صبحِ امروز در خطبههای نمازِ عیدِ فطر فرمودند:
"برداشت ما از این توافق یک برداشتِ «صد درصد پیروزی و به نتیجه رسیده» نباید باشد."
حضرتِ آیت الله با بیان اینکه رئیسجمهورِ کشورمان نیز فرمودند که ما در این مذاکره از صلح امام حسن(ع) الهام گرفتیم، یادآور شدند: "باید دید در مقام بررسیِ نتیجهی مذاکرات به کجا میرسیم."
امام جمعهی محترمِ مشهد افزودند: "اگر خطوط قرمز رهبری لحاظ شده و رعایت شده باشد نتیجه این توافق هم مثبت است و اگر بنا باشد که به صلح امام حسن(ع) دچار شویم برای شیعیان مشکل پیش میآید."
الآن خیلی چاق شده؛ خیلی که نه! خیلی بیش از حد چاق شده. اسمش «رضا»ست؛ «رضا اسدیان»
کمتر کسی هست که تو شهرِ ما اونو نشناسه. از برو بچههای جبهه و جنگ. ولی زمانِ جنگ اینقده دیگه چاق نبود! پُر بود، ولی سر حال و قبراق بود. یادِ اون رضا اسدیانِ رزمنده بخیر! خاطراتِ زیادی ازش دارم. خاطراتِ توپ!! این اواخر «رئیس» شده بود! به قولِ خودش «رئیسِ خرها»! سپرده بودنش به «قاطر»ها! خیلی با هم مأنوس شده بودند! من یادم نمیاد رضا تو این همه مدتی که جبهه بود برای یکی اشک ریخته باشه اما یکی از قاطرهاش تو «گِردِهرَش» رفت رو مین و رضا ماتم گرفته بود! کارِ هدایتِ این «زبون بسته»ها، کارِ خودش بود. هیچ کس جز رضا حریفشان نمیشد. یک تنه به همراهِ یه تعداد «قاطر» یک واحد تشکیل داده بودند بنامِ «قاطریزه»!
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین
[سخنرانی در ضیافتِ افطارِ فعالانِ «جبههی فرهنگیِ انقلابِ اسلامی» / شاهرود، منزلِ شهید محمدرضا جواهری / 22 تیرِ 94]
شادیِ
ارواحِ مطهرِ شهدا و امام شهدا صلواتی مرحمت بفرمائید.
شادیِ روحِ پر فتوح شهید این بیت، «آقا محمدرضا جواهری» و روحِ مرحوم، پدرِ محترم
شهید جواهری و دیگر گذشتگان هم صلواتی بفرستید.
یک چنین روزهائی در روزهای پایانیِ دفاعِ مقدس، روزهای تحلیلِ «صفین» است. این ماههای پایانیِ جنگ، ماههای رؤیتِ «جام» است؛ ماههای دیدارِ «زهر»!
بگذارید در
پایانِ این ماهِ مبارک که ماهِ «علی» و مظلومیتِ علی است، از ماههای پایانی جنگ و
مظلومیتِ «حضرتِ امام» بگویم.
چون کمکم به آن مسئلهی بسیارِ تلخ و ناگواری که برای همه اتفاق افتاد، خصوصاً برای «حضرتِ امام» نزدیک میشویم. هر چند برای عدهای این مسئله، بسیار «شیرین» و «گوارا» حادث شد! چون بعدها به صراحت و با افتخار اعلام کردند که آنها در ختمِ جنگ مؤثر بودند! جنگی که با ظالمان و مستکبران بود. آنها با افتخار اعلام کردند که در ختمِ جنگِ بینِ ایمان و رذالت! / در ختمِ جنگِ بینِ حق و باطل / در ختمِ جنگ بینِ علی و معاویه مؤثر بودند!