تمدن خاکی

تمدن خاکی حاوی اسناد و اطلاعات دفاع مقدس به لحاظ تصویری (عکس و سند)، صوتی، متنی و نوشتاری است که هدف اصلی آن تبادل اطلاعات بین کاربران و دارندگان اسناد جنگ می باشد

تمدن خاکی

تمدن خاکی حاوی اسناد و اطلاعات دفاع مقدس به لحاظ تصویری (عکس و سند)، صوتی، متنی و نوشتاری است که هدف اصلی آن تبادل اطلاعات بین کاربران و دارندگان اسناد جنگ می باشد

اینجا محلی است برای تبادل تصاویر و فیلم‌های دفاع مقدس و ایرانِ معاصر.
ما این وبسایت رو زدیم تا تصاویرِ روزگارِ جبهه و جنگ بدینوسیله در معرضِ نمایشِ عموم و علاقمندان قرار گیرد. لطفاً جهت تبادلِ اطلاعات، مجموعه‌ی ما را یاری فرمائید.

کلمات کلیدی
پیوندهای روزانه

چهارم تیر ماهِ 67 / جزایرِ مجنون

شنبه, ۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۵۹ ق.ظ

بخشی از دفترِ خاطراتِ «محمد عباسی»
این بخش مربوط می‌شود به گزارشِ آقای چتری در موردِ اشغالِ جزایرِ مجنون توسطِ دشمن که در جمعِ نیروهای اطلاعات- عملیاتِ تیپ 12 قائم(عج) در تیرماهِ سالِ 67 صورت پذیرفته است.

علی چتری

نیروهای اطلاعات- عملیات و علی آقای چتری -آن که در حالِ تشریحِ کالکِ عملیاتی است-

«علی چتری» که مسئولِ واحد بود آمد و این بار از حمله‌ی دشمن در جزایر گفت و کم و کیفِ قضیه را برای بچه‌ها تشریح کرد. در تمامِ لحظاتی که علی آقا مشغولِ صحبت بود، بچه‌ها با حسرت و اندوه به حرف‌های او گوش می‌دادند:

"... عراقی‌ها با آتش تهیه‌ی سنگین روی خطوطِ دفاعی، جاده‌های ارتباطی، مواضعِ توپخانه، مقرها، عقبه‌ها، مراکز تجمعِ نیروهای خودی و با بمباران و گلوله بارانِ شیمیائیِ منطقه که دامنه‌ی آن تا حوالی هویزه گسترش یافته بود، در ساعت 45 / 3 صبحِ روزِ چهارم تیر ماه، عملیات خود را از محورهای جاده خندق، جزیره جنوبی، طلائیه و پیچِ کوشک آغاز کردند.

سقوط جزایر مجنون

نقشه مربوط به سقوطِ جزایر و جاده خندق است

در محورِ جاده خندق که دشمن با استعداد 3 تیپ و یک لشکر وارد عمل شده بود نیروهای خطِ خندق تا ساعت 9 صبح آنها را معطل کرده و اجازه‌ی عبور به آنها از نوکِ جاده‌ی خندق که پیشانیِ حمله بود را ندادند؛ در یکی از این صحنه‌ها چهل نفر از پاسدارانِ حاضرِ در خطِ مقدمِ خندق (در پیشانیِ حمله‌ی عراقی‌ها) عهد می‌بندند که تا آخر در مقابلِ دشمن بایستند. سپس آن تعداد از این گروه که لباسِ خاکی تنشان بوده، لباسِ سپاه می‌پوشند و با لباسِ مقدسِ پاسداری تا آخرین نفس و آخرین نفر می‌جنگند. دشمن که از اولین ساعاتِ صبحِ روزِ 4م تیر، به خطِ این بچه‌ها زده و تا حدودای ساعتِ 9 صبح با مقاومتِ جانانه‌ی پاسداران و بسیجیانِ مدافعِ این خط روبرو شده بود در نهایت مجبور می‌شود از جناحینِ جاده و از پشتِ سر به خطِ جاده خندق هجوم بیاورد و سدِ نفوذ ناپذیرِ این گروهِ اندکِ از جان گذشته را بشکند. سرانجام با شهادتِ آن چهل پاسدار فداکار که با رشادت و جانفشانی و اهدای جانِ خود، دشمن تا بنِ دندان مسلحِ مهاجم را ساعت‌ها در پیشانیِ حمله معطل کرده بودند، و از جان گذشتگیِ مدافعانِ دیگرِ جاده‌ی خندق، دشمن به اهدافش در دسترسی به این جاده‌ می‌رسد. در این حمله نیروهای ما تعدادِ قابلِ توجه‌ای اسیر می‌دهند و هم تعدادِ دیگری از پیکرهای مطهرِ عزیزان در منطقه باقی می‌‌ماند.

محراب

اینجا آخرین نقطه از خطِ پدافندیِ بچه‌ها در «جاده‌ی خندق» است. این تانک‎‌ها که در تصویر دیده می‌شوند، تانک‌های مهاجمِ عراقی در پاتکِ بدر و یادگارِ نبردِ حماسیِ رزمندگانِ آن عملیات است. تانک‌ها هجوم آورده بودند و از روی همین جاده در حالِ پیش روی بودند که بچه‌ها با انفجارِ جاده، این بریدگیِ را که در عکس دیده می‌شود را ایجاد کردند و در نهایت عراقی‌ها از حرکت ایستادند و در نتیجه آن طرف شد خطِ اولِ عراقی‌ها و این‌طرف هم شد خطِ اول ما و سال‌های سال اوضاع بر همین منوال بود!
این عکس را هم که شما براحتی در حالِ رؤیتش هستید، شهید «رضا نادری» گرفته است. در زمانی که اگر کسی سرش را بلند می‌کرد قناصه‌چی‌های عراقی از همان دریچه‌ی رو به دوربینی که در عکس مشاهد می‌شود، پیشانی‌اش را هدف قرار داده و او را به شهادت می‌رساندند. بچه‌ها به این نقطه می‌گفتند: "محراب" و چه بسیار عزیزانی که از همین محراب توسط قناصه‌چی‌های دشمن و خمپاره‌های 60 آنها به افلاک پر کشیدند. اینجا روزگاری معبرِ رو به آسمانِ بچه‌ها بود. فاصله‌ی ما تا خطِ عراقی‌ها در این نقطه کمتر از 50 متر بود. و اینجا همان نقطه‌ایست که در چهارم تیرماهِ سالِ 67 چهل پاسدار عهد می‌بندند که تا آخرین نفس و آخرین نفر در برابر دشمن بایستند و سرانجام جان بر سرِ این عهد گذاشتند و پیکرهایشان هم در این نقطه ماند. یادِ آن روزهای خدائی بخیر!

آقای چتری هم‌چنین شرح دادند که در این تک، عراق تمامِ همتش را معطوف به گرفتنِ اسیر کرده بود تا جائیکه حتی مجروحینِ ما را که وضعشان وخیم و رو به شهادت بوده و نیز آنهائی را که بیهوش بر زمین افتاده بودند را هم به پشت خطشان منتقل ‌می‌کردند تا اسرای جبهه‌ی ما و جبهه‌ی خودشان را که در طولِ دفاعِ مقدس نامتوازن بود را متوازن کنند.  

علی آقا توضیح دادند که فعالیتِ هلیکوپترهای دشمن در این عملیات شدید و کم نظیر بوده است و آنها نقشِ مهمی در پشتیبانیِ آتش و هلی برد نیرو و اسلینگِ مهمات و ادوات داشته‌اند و هم این‌که هدایتِ یگان‌های عملیاتی‌شان، به خصوص واحدهای زرهی را بر عهده داشته‌اند. اسرای عملیات، گروه گروه توسطِ همین هلیکوپترها به عقبِ جبهه‌ی عراقی‌ها منتقل می‌شدند. هلیکوپترها در محورِ هجومشان در جاده‌ خندق، در سه راهیِ بدر به زمین ‌نشسته و عراقی‌ها پس از رسیدن به تقاطعِ جاده‌ی بدر و ضلعِ شمالی جزیره‌ی شمالی به طرف جاده‌ی شهید همت (شمالشرقی) به پیشروی خود ادامه داده‌اند. در محورهای دیگر (جزیره‌جنوبی، طلائیه و پیچِ کوشک) هم وضعیت به همین صورت بوده است.

............"
  • Mohammad Abbasi

نظرات  (۳)

ممنونم عالی بود
دقیقا تولد منم همون 4/4 هست
پاسخ:
ببین! پس این آهی که در این ماه هست، به همین خاطره، سلمان!!
با سلام به تمامی شهدای جنگ علی الخصوص واحد اطلاعات وعلی الخصوص رضا نادری عزیز و دوست داشتنی میخواستم در تکمیل اطلاعات برادر محمد عباسی عرض کنم آنکه در عکس لامپ فلورسنت مهتابی در دست دارد  برادر سردار علی چتری میباشد.
 دوستت دارم محمد جان خیلی شدید
  • ابراهیمی سمنان
  • سلام بر شهدا مخصوصا شهدای مظلوم توپخانه اخرین پاتک جاده خندق... نمیدانم چه سری در ان پاتک {جاده خندق} بوده ..هیچ کس از نقش رزمندگان توپخانه یاد نمیکند.همینقدر بدانید تا زمانیکه در خط مقدم نبرد .تیر کلاش شلیک میشد.فقط گلوله توپخانه تیپ 12 قائم بود همراهش بود..بگذاریم بگذریم
    پاسخ:
    بسم الله الرحمن الرحیم
    سلام بر ابراهیمی عزیز و همه‌ی دوستانِ شهیدِ توپخانه‌ی تیپ 12/ سلام بر یکایکِ شهدا و همرزمانِ شهدا
    اصلا یکی از دلایلِ راه اندازی این سایت رسیدنِ به همین ناگفته‌هاست. شما بزرگواران بگوئید و بنویسید و معرفی بفرمائید تا امثالِ ما کوچکوارها بهره و حظ ببریم و منتقل کنیم و نشرش دهیم. چون اطلاعاتِ ما که در واحدها و گردان‌های دیگری بودیم نسبت به یکدیگر کم است، این اتفاق می‌افتد. اما بنده‌ی کمترین یک پیشنهاد خدمتِ شما عرض کنم و آن اینکه تلاش بفرمائید اختصاصاً یک سایتِ در خورِ شأنی در موردِ دوستان و رزمندگانِ مظلومِ توپخانه (در همان حیطه و عملِ یگانِ خودتان) بزنید و هر از چند گاهی از آن روزگاران و حوادثِ آن دوران، مطلب و عکس بگذارید و خاطره بنویسید. مطمئن هستم نتیجه، همان چیزی خواهد شد که شما دوست دارید. و آن سِرّی که فرموده بودید که «نمی دانم چرا هیچ کس از نقشِ رزمندگانِ توپخانه یاد نمی‌کند؟» بر ملا خواهد شد!
    خود شما که دست اندر کار بودید باید آستینِ همت بالا بزنید و از دوستانِ همرزمتان و شهدای مظلوم توپخانه بنویسید و بگوئید و منتشر نمائید. برای بنده که کوچکِ شما هستم همین مقدار که فرمودید تا بدانم: "تا زمانیکه در خط مقدمِ نبرد، تیرِ کلاش شلیک می‌شد، فقط توپخانه‌ی تیپ 12 قائم همراهش بود." خودش قصه‌ی یک جهان، معنا و حماسه و ایستادگی است. اما با این بخشِ از فرمایشِ حضرتعالی موافق نیستم که نوشته بودید: «بگذاریم و بگذریم» نباید به این راحتی آن خاطرات را در سینه‌ها گذاشت و در مسیرِ تاریخ بی ذکرِ آن روزگاران گذشت. خدا شماها را با دوستانِ شهیدتان محشور کند. اجرِ شما با شهدا و دوستانِ مظلومِ‌تان در واحدِ توپخانه و حضرتِ سیدالشهدا علیه السلام.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی