روایتِ ره بر
مادرانِ شهیدان: «آقاخانیان» و «خاچاطوریان» در جشنواره «عمار»
خدایا چی میخواستی با این عکسها به مای بیهوش بگی؟!
چه تذکری در این نما و معرض نهفته داری؟!
چه اتفاقی افتاده که رهبرِ معظمِ انقلاب به اهلِ بیتِ این شهدای والامقام سر میزند؟!!
یادِ «وهب بن عبدالله کلبی» افتادم. ترسای نترسِ میدانِ کربلا، جوانِ مسیحی، پُر شور، با عظمت و فهیمِ أرضِ نینوا
در حالی که وارد میدان میشد و در حینِ مبارزه با دشمنِ غدّار این چنین رجز میخواند:
انْ تُنْکُرونی فَأنَا ابْنُ الکلب! سَوْفَ تَروَنی و تَرَوْنَ ضَرْبِی! وَ حَمْلَتِی و صَولَتی فی الحَرْبِ، ادْرِکُ ثَأْرِی بَعْدَ ثَأْری صَحْبی الْکَرْبَ امامَ الکربِ! لَیْسَ جِهادی فِی الْوَغی بالْلَعْبِ!
مرا انکار می کنید؟!! من پسرِ کلبم! بزودی ضربِ شستم را خواهید دید که (در میدان رزم ) چگونه خواهم بود! آمدهام تا به خونخواهیِ یارانم از شما کشته بسازم! و در این عزم و اراده و جهاد، سرسخت و بی شکیبم!
خدایا یاریمان فرما تا برای آقامون «عمار» باشیم! هنوز فریادِ «هل من ناصر ینصرنی» آقا به گوش میرسد: «أینَ عمار؟!»
- ۹۴/۱۰/۰۹
شما چرا برای جشنواره عمار کار نمی فرستید؟