اینم «هندونه»ی شبِ یلدای ما!
اون که اون بالا نشسته «تقی رستگار مقدم» دیپلماتِ ربوده شدهی ایران در لبنانِ سالِ 61 خورشیدیست که به همراهِ «احمد متوسلیان» و «سید محسن موسوی» و «کاظم اخوان» اسیرِ فلانژیستهای لبنانی و بعدش تحویلِ نیروهای اسرائیلی شدند.
ما خاطراتِ شبِ درازِ یلدایمون رو با همین هندونهها سر خواهیم کرد!
گفتم «سر»!!
در شبِ درازِ ایرانی به یادِ اون سرها و سروهائی باشیم که توسطِ صدامیانِ داعشی مثلِ هندونه بریده میشوند و بیرحمانه به زمین میافتند تا من و تو در آسایش و امنیت، «شبِ یلدا»مون رو سحر کنیم!
متن مواضعِ یکی از نمایندگان تشکلهای دانشجویی در حضور روحانی (16 آذر 94 - دانشگاه شریف):
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با عرض سلام خدمت حضار گرامی به ویژه آقای روحانی
جناب آقای روحانی!
گفتنیها فراوان است و مجال کم. نیک مستحضرید که پس از 800 روز تنها 4 دقیقه فرصت یافتهایم که با شما به عنوان رییس قوه مجریه صحبت کنیم. در همهی این دوسال تریبونهای یکطرفهی طرفدارانِ شما برای تشکر و تمجید، برای تشکر و تقدیر از سیاستهای شما به راه بوده است و خواهد بود! بنده به نمایندگی از اتحادیهی متبوع، انتقاداتی فارغ از فضای تعریف و تقدیر عرض مینمایم. همچنین از همین تریبون از زحمات شما و کابینه تشکر مینمایم.
ناظران سیاسی معتقدند که هرکدام از وزارتخانههای کابینهی شما سهمیهی یک جریان، گروه یا شخصِ خاص بوده؛ که البته پس از این دو سال و اختلافاتِ درون کابینه، این گمانه تقویت هم شده است. در این میان، از شما خواهش میکنیم، دانشگاه را از گود بازیهای سیاسی خارج کرده و بگذارید دانشجویان مسیر طبیعی خود را طی کنند. مسیر علم و اخلاق و پیشرفت. هرچند منافع عدهای کاسب به خطر بیفتد.
جناب آقای روحانی هشت برابر آن صد روزی که از آن یاد کرده بودید میگذرد و آش همان آش است و کاسه همان کاسه! در اقتصاد با ابداعِ واژههایی طنزگونه چون تورم صفر، عبور از رکود و رفتارهایی «رابین هود»ی چون توزیع سبد کالا و تخصیص وام بیست و پنج میلیونی، آن هم نه به نفع معیشت مردم بلکه برای خالی کردن انبارهای خودرو نشان دادید برنامهی جامعی برای اقتصاد نداشتید؛ چنانچه اتحادیهی انجمنهای اسلامیِ دانشجویانِ مستقل، در جلسهی پیش از انتخابات 24 خرداد با شما، این بیبرنامگی را یادآور شده بود.
در دولت مذاکرات برای توجیه راهبرد غلطِ وابسته کردن همهی اموراتِ کشور به سیاست خارجه، آسمان - ریسمان بافته، صغری و کبری چیدید و گفتید: "کربلا درس مذاکره است!" اشتباه گفتید! در روزهای توهین به نبی مکرم اسلام وزیر خارجهی کشورِ هتاک را در آغوش گرفتید، اشتباه کردید.
نباید همه چیز را به سیاست خارجه گره میزدید ومذاکره کنندگان را باطرح موضوع خزانهی خالی به گود میفرستادید! در همهی روزهای پیادهروی و دست دادن و امثالهم، 333 روز سفیر جمهوری اسلامی پشت دربهای سازمان ملل ماند، نفت به استناد نامه 4 وزیرتان با کاهش 60 درصدی قیمت مواجه شد. سفرهی مردم کوچکتر شد. در همهی این روزهای مذاکرات، با آن همه طمطراق در دیپلماسی، از حاکمِ جزیرهی بحرین تا وزیرِ گستاخِ سعودی، از اردوغان تا رییس جمهورِ کشور 800 هزارنفری جیبوتی یکی یکی به ملت ایران توهین کردند.
فاجعهی فرودگاه جده و حوادث منا رخ داد. کمتر کسی اگر به واسطهی تبلیغات دوساله، به راهبرد مذاکرات خوشبین بود، بعد از فاجعه منا دریافت که متاسفانه رویکرد حضرتعالی در سیاست خارجی، هیچ بخشی از منافع ملی ما را تامین نکرد. با این حال هنوز از این سیاست اشتباه بازنگشتید، چنانچه چند روز بعد از حادثهی تلخ منا، وزیرخارجهی ما از تحکیم مودت با آل سعود سخن گفت.
جناب حجت الاسلام روحانی!
از آنجایی که دولت شما فاقد گفتمان سیاسی و اجتماعی است، به نظر میرسد برای جبران این خلا، آیندهی سیاسی خویش را به کسانی گره زدهاید که سابقهی خود را در بزنگاهها نشان دادهاند و هیچ گاه دلسوز شما نبوده و شما را معاون اولِ کلان کابینهی آقای هاشمی رفسنجانی میدانند. اینان دیر یا زود چه در صورت وصول مطالباتشان و چه بالعکسِ آن، پروژهی «عبور از روحانی» را کلید خواهند زد. ما نمیخواهیم عبور از روحانی مطرح شود. ما رییس جمهوری میخواهیم مستقل، که بر اساس آنچه شعار داده عمل کند. اگر مدعیِ مدیریت غیرعقلانی در دورههای قبل است، خود عقلانی عمل کند. اگر مدعیِ آمارسازی و دروغ در دورههای قبل است، خود آمارسازی نکند و راست بگوید.
وزیری را به مصدر امور نگذارد که در «کرسنت» یک طرفِ دعواست. وزیری را به کار نگمارد که به خاطر نخریدن خودروی بی کیفیت، ملت را خائن خطاب کند. ما رییس جمهوری میخواهیم که در مقابل نقد ولو تخطئه که به فرمودهی امام موهبت الهی است، خضوع کند و منتقدان را بزدل و ترسو و بیسواد و بیشناسنامه خطاب نکند و آنها را به جهنم حواله ندهد.
آقای روحانی شما به رفتارهایی از رییس جمهور قبلی منتقد و معترض بودهاید و رأی خود را بدان استوارکردهاید، که امروز خود، فاعلِ بسیاری از آنان هستید. شاید اگر اکنون در سپهر سیاسی کشور چرخی بزنیم، حضرتعالی احمدینژادیترین فرد در سپهر سیاسی کشور باشید.
به فرموده شهید والا مقام بهشتی ما بی شناسنامه نیستیم. ما از مردم جدا نمیباشیم. از نوح به بعد تا کربلا و هویزه حضور داریم، ما در این آب و خاک سبز میشویم. ما بیشناسنامه نیستیم. "ما راست قامتان جاودانه تاریخ خواهیم ماند."
به هر آن کس که دلش هوائیِ مجاهدت و شهادت است:
ایکاش میشد مراسمِ بزرگداشتی برای «دائی رضا» گرفت!
تجلیل از «دائی رضا» تجلیل از فرهنگ و ادبیات
جبهه و جنگ است. تجلیل از سرمایهی بزرگ و با ارزشی است که «آقا» به خاطرش دغدغه داشته
و دارند که فرمودند: "آیا ما خواهیم توانست آن را استخراج کنیم؟" «دائی
رضا» گنجِ این جنگ است برای ما؛
و برای این مملکت و آیندهی این مملکت و
مایهی افتخارِ برو بچههای جبهه و جنگ.
هر اندازه جوانان و نسلهای آینده به طرفِ این محتوا بیایند، هویت و حقیقتِ آن گنج هویدا و آشکار خواهد شد. نسل دیروز و امروز، مدیونِ امثالِ دائی رضاست. مسئولینِ فرهنگی (اگر بفهمند!) و بچههای رزمنده با دائی رضا برنده خواهند شد.
ادبیاتِ جنگ، شعرِ جنگ، روایتِ جنگ، هنر و فرهنگِ بعد از جبهه و جنگ، برو بچههای جبهه، مسئولین و همرزمانِ جبهه و جنگ، از «دائی رضا» غافلند و این ذخیرهی الهی را فراموش کردهاند! دائی رضا خود به تنهائی فرهنگستانِ ادب و هنر و فرهنگ و حماسهی جنگ و یادگارِ دورانِ طلائیِ دفاعِ مقدس است.
خیلی از جاهای دنیا اگر دائی رضا رو داشتند، فرهنگ و هنرِ جنگِشان را با هنرمندیِ دائی رضاشون زیبا و منقِّش میکردند؛ معماری و مهندسیِ دائی رضا در این عرصه، بسیار هنرمندانه، شیرین و دلنواز خواهد بود. همانطور که در زمانِ جنگ اینچنین بود. از او و امثالِ او به شدت غافلیم!
دائی رضا شهدِ شیرینِ
خاطراتِ طلائیِ جنگ و عصارهی دلچسبِ شهیدانِ ماست. روحانی به معنایِ اخصِ کلمه و سرداری
در عرصاتِ گمنامی؛ «اولیائی تحتِ قبائی لا یعرفهم غیری»
دقایقی در زندگی هست که دلت برای کسی آنقدر تنگ میشود که میخواهی او را از رؤیاهایت بیرون بکشی و در دنیای واقعی بغلش کنی![1]
لبخندِ رضایتِ شهید «سعید قزوینی» از همرهی و بودنِ در معیتِ «هادی
یونسیان».
«هادی» حالا اباالشهیدِ «قُتِلَ مَظلوماً» فی المناست. «ابا مجید» که محبوبِ
شهدا و بچههای رزمندهی دورانِ «جهاد» است. آجَرَکَ الله یا ابا
المجید!
[1] گابریل گارسیا مارکز
زنجیری که بر دست و پای دولتمردانِ «حسن روحانی» بستند.
«بند»ی که به
هر بهانهای «ایران»، متهم به نقضِ توافقِ هستهای شود همهی قطعنامههای
شورای امنیت در تحریمها به حالِ قبل بر میگردد.
(آقایون کلاهشون رو بندازند بالاتر!)
ساز و کارِ بازگشتِ تحریمها در پیش نویسِ آمریکائی:
بر اساسِ بندهای «11» و «12» در این پیش نویس، اگر هر یک از اعضای 1+5 (منظور امریکا انگلیس روسیه چین آلمان و فرانسه) در هر زمان، ادعائی را مبنی بر نقضِ توافق طرح کنند، روندی شروع میشود که در نهایت ممکن است به بازگشتِ تحریمها علیهِ ایران منجر شود!
... شاید منظورِ «سهراب» از «چشمها را باید
شست جورِ دیگری باید دید» شستنِ با اشک باشه!
«جورِ دیگر باید دید» شاید منظور، پاکتر و
زلالتر و شفافتر دیدن باشه. چطور میشه شفافتر و زلالتر دید؟ از سببِ نازکیِ
دل، به جهتِ رسیدنِ به یک حقیقتِ نو ...
«نازکیِ دل سببِ قُربِ توست / چون شکند کارِ تو گردد درست»!
شاید منظورِ «سپهری» در «چشمها را باید شست ...» این بوده که چشمها گاهی نیاز دارند که با اشکهای از سرِ صدق و اخلاص شسته شوند، تا در افقی تازهتر، در زندگیِ واقعیتر، جورِ دیگری به غیر از آن جوری که تا به حال میدیدند، ببینند.
امام خمینی (قَدَّسَ اللهُ نَفسَهُ الزَّکیه)، پایه گذار نظامِ مقدسِ جمهوریِ اسلامیِ ایران:
روز قدس تمایزِ منافقین از متعهدین است. / روزِ قدس روزی است که بین منافقین و متعهدین امتیاز خواهد شد. / روزِ هشدار به ابر قدرتها و تفالههای آنان است. / روزی است که باید به این روشنفکرانی که در زیرِ پرده با آمریکا و عمالِ آمریکا روابط دارند، هشدار داد. / روزی است که باید همت کنید و همت کنیم که قدس را نجات بدهیم؛ و برادرانِ لبنانی را از این فشارها نجات بدهیم. / و هشدار بدهند به این ابر قدرتها و به این تفالههائی که مانده است از آنها در ایران و چه سایرِ جاها. / هشدار به اینکه اگر از فضولی دست بر ندارید، سرکوب خواهید شد! / ما به آنها مهلت دادیم و با آنها با ملایمت رفتار کردیم که شاید دست از شیطنت بر دارند و اگر دست بر ندارند، کلمهی آخر را خواهیم گفت و خواهیم به آنها فهماند که دیگر رژیمِ سابق قابلِ برگشتن نیست و دیگر آمریکا نمیتواند به اینجا حکومت کند.
25 مرداد ماه 1358