«خسرو جلالی» در کتابِ «پهلوان اکبر»
شب جمعهای داخل
مسجد نشسته بودم که «خسرو جلالی» را دیدم. از پیشکسوتان ورزش شهر بود؛ یک وقتی
آقای «علی سهرابی» (که در سال 68 قهرمانِ قهرمانان در ورزشهای زورخانهای کشور شد)
دربارهی خسرو جلالی میگفت او از بهترین باستانی کاران ماست. ولی حالا از دوران
جنگ نشان جانبازی به همراه داشت و این پیشکسوت و رزمندهی قدیمی و باحالِ جنگ که
تعریفش را از دوستانِ اکبر هم شنیده بودم در چند قدمی من نشسته بود.
خیلی دوست داشتم تا از زبانِ ایشان هم خاطرات اکبر را بشنوم. بنابر این رفتم مثلِ بچههای
مؤدب کنارش نشستم و پس از حال و احوال، از درِ «کُشتی» وارد شدم و ازش پرسیدم: "آقای
جلالی! شگرد اکبر در باشگاه چه بود، چه فنی را به زیبائی اجرا میکرد؟" خسرو
که انگار متوجه شده بود که اکبر و رفتار و منشِ ایشان برای من شاخص است، گفت: «چیزی
که اکبر را اکبر کرد کشتی نبود، چیزهای دیگری بود!» حس کردم تمام آن خاطراتی که میخواستم
از زبان «خسرو» در مورد اکبر بشنوم تا او را از دریچهی دید ایشان ببینم در همین
یک جمله خلاصه شد که خسرو با آن اشارتِ دقیق، مرا بدان فرمان داد. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نقل از «علی چمنی»
نشسته از راست نفرِ دوم شهید خسرو جلالی
این عکس، شهدا و خاطراتِ زیادی در دلِ خودش دارد که ان شاءالله اگر زنده بودم، در یک پُستِ مستقل، بدان خواهم پرداخت.
یاد و خاطرهی حماسهی عظیمِ دفاعِ مقدس، رزمندگان و شهدای آن پیوسته، با دوام، جاوید و گرامی باد.
- ۹۴/۰۴/۰۸
سلام علیکم برادر محمد . همانطور که مستحضرید شهید خسرو یکی از پیشکسوتان ورزش باستانی شاهرود بود. همانطور که مرحوم پدرش نیز از پیشکسوتان باستانی شاهرود محسوب می شد . او سالیان سال زخم و جراحت ناشی از جنگ را در وجود خود تحمل نمود همانظور که سالهای اول مجروحیت برروی تخت جانبازی در گوشه دنج اتاق خود چشم به سقف می دوخت و از تار نمای چشمانش با دلی مملو از عشق با خدای خود رازو نیاز می کرد.
وامروز بعداز 33 سال به جمع یاران شهیدش پرگشید و در جوار ایشان آرام گرفت.
روحش شاد و یادش پررهرو باد