تمدن خاکی

تمدن خاکی حاوی اسناد و اطلاعات دفاع مقدس به لحاظ تصویری (عکس و سند)، صوتی، متنی و نوشتاری است که هدف اصلی آن تبادل اطلاعات بین کاربران و دارندگان اسناد جنگ می باشد

تمدن خاکی

تمدن خاکی حاوی اسناد و اطلاعات دفاع مقدس به لحاظ تصویری (عکس و سند)، صوتی، متنی و نوشتاری است که هدف اصلی آن تبادل اطلاعات بین کاربران و دارندگان اسناد جنگ می باشد

اینجا محلی است برای تبادل تصاویر و فیلم‌های دفاع مقدس و ایرانِ معاصر.
ما این وبسایت رو زدیم تا تصاویرِ روزگارِ جبهه و جنگ بدینوسیله در معرضِ نمایشِ عموم و علاقمندان قرار گیرد. لطفاً جهت تبادلِ اطلاعات، مجموعه‌ی ما را یاری فرمائید.

کلمات کلیدی
پیوندهای روزانه
۱۰
تیر

بسم الله الرحمن الرحیم

با قاب خاطرات

این عکس را گذاشتم که بگم اگر کسی از بچه‌ها و یا دوستانی که به این سایت سر می‌زنند از این دسته گل‌ها با خبرند، ما را هم بی اطلاع نگذارند.

عکس مربوط می‌شه به تابستانِ سالِ 64 که به همراهِ یک تعداد از بچه‌های تیپ 21 امام رضا در ایلام بودیم. افرادِ حاضرِ در عکس از راست: (1) اگر درست یادم مانده باشه- علی مکِّی (2) محمد عباسی (3) متأسفانه یادم رفته (4) آتشی اسمِ کوچکش یادم رفته (5) یادم رفته

  • Mohammad Abbasi
۰۸
تیر

شب جمعه‌ای داخل مسجد نشسته بودم که «خسرو جلالی» را دیدم. از پیشکسوتان ورزش شهر بود؛ یک وقتی آقای «علی سهرابی» (که در سال 68 قهرمانِ قهرمانان در ورزش‌های زورخانه‌ای کشور شد) درباره‌ی خسرو جلالی می‌گفت او از بهترین باستانی کاران ماست. ولی حالا از دوران جنگ نشان جانبازی به همراه داشت و این پیشکسوت و رزمنده‌ی قدیمی و باحالِ جنگ که تعریفش را از دوستانِ اکبر هم شنیده بودم در چند قدمی من نشسته بود.

  • Mohammad Abbasi
۰۸
تیر

خسرو جلالی هم رفت

"سرنوشت مقلدان خمینی چیزی جز شهادت نیست." «شهید بهشتی»
«خسرو» در کنارِ امام و مقتدایش (راست قامتِ ایستاده از راست)

«خسرو» اشارتی از شهدا بود برای ما، او پس از شهدا مانده بود ولی در همان زمان؛
خسرو برنگشته بود! که انگار بعد از آن دوران، از حمامِ این دنیا و این زمانه دوش نمی‌گرفت و نگرفته بود.
"خسرو جلالی هم رفت." این جمله‌ای بود که دیشب «مصطفی واحدی» بهم گفت!

تشییع، صبحِ سه شنبه از مقابلِ «سپاهِ قدیم»!

«سپاهِ قدیم»! از همان نقطه که اعزام می‌شدیم. هم به جبهه و هم به «روضه الشهدا»ی شهرمان، و باز هم «لا اله الا الله» و عطر و بوی شهید، و این بار خسروی دیگری از خسروانِ شهرِمان بر روی دست‌ها. «شهید خسرو جلالی»

یاد شهید خسرو جلالی بخیر

این‌ها همه خسروند. اما آن که به تازگی تاج بر سرش نهادند، سمتِ چپ اولین نفر

خدایا! این اشارت‌ها، این رمزها و تقریرها همه گویای این مطلب است که عصرِ حیاتِ خاکیِ برو بچه‌های جنگ رو به پایان است. خداحافظ، خداحافظ ای دنیای پر شر و شورِ زمینی، خداحافظ ای همه‌ی هستیِ بی خدائی، هستیِ بی شهدائی، ای هستیِ حباب و ای حبابِ هستی و سلام بر «مقعدِ صدقٍ عندَ ملیک مقتدر»؛ سلام بر رفقا، سلام بر شهدا بر دوستانِ کهکشانیِ خسرو. بر دوستانِ مافوقِ مَجَرِّه‌ها، والاتر از پرنده‌ها، بالا دستی‌ها، افلاکی‌ها؛ شهدائی‌ها؛ خدائی‌ها؛

سلام بر رفقای شهدائی، پرنده‌های پرنده‌تر، در آسمانِ خدائی.

  • Mohammad Abbasi
۰۷
تیر

آیت اللهِ شهید  دکتر بهشتی

27 دی ماه 1359/ شهید بهشتی در مصاحبه با روزنامه‌ی کیهان گفته بود: "هیچ‌گاه برای گفت‌وگو با ابرقدرت‌های دشمن، قدمی به جلو نگذاشتم و حتی افراد و گروه‌های اجتماعیِ محترمی را که به این راه معتقد بودند، مکرر با آنها بحث می‌کردم که فکر نمی‌کنم این روش، روشِ صحیحی باشد و این روش، روشی است که اصولاً با روحیه‌ی انقلاب سازگار نیست. بله! من در عین اینکه هر نوع مذاکره بر اساسِ سازشِ مصلحت‌جویانه را صریحاً نفی می‌کنم و نفی کرده‌ام و در این راه هیچ‌وقت آن را جزو طرح و برنامه‌ی مبارزاتی برای خود و همفکرانم قرار نداده‌ام، مواردی پیش آمده که عکسِ مطلب بوده، دشمن خواسته برای مساله‌ای با ما تماس بگیرد، نه اینکه ما خواسته باشیم دشمن با ما تماس بگیرد، او خواسته با ما تماس بگیرد." شهید بهشتی از مواردِ عکس هم درخواستِ دیدارِ اُمرای ارتش با شورای انقلاب را بیان می‌کند. دیدارهایی از این دست را «مهدی بازرگان» هماهنگ می‌کرد که شهید بهشتی در مورد همان دیدار هم می‌گوید: "سرانِ ارتش از طریق آقای «مهندس بازرگان» تماس گرفته بودند که می‌خواهند با بعضی از اعضای شورای انقلاب ملاقاتی داشته باشند، از جمله پیشنهاد شد که در این ملاقات من هم شرکت کنم ولی من به دلایلی در این ملاقات شرکت نکردم. اگر «هایزر» در جمع سرانِ ارتش در آن موقع بوده و ملاقاتی با بعضی از اعضای شورای انقلاب که در آن جمع حضور داشتند، داشته، اطلاعی ندارم ولی تا آنجا که به خاطر دارم با او هیچگونه ملاقاتی نداشته‌ام."

شهید بهشتی در پاسخ به سفیرِ انگلیس هم بدبینی‌اش را به آمریکایی‌ها بیان کرده و گفته بود: "ما از خیلی وقت پیش برای دخالتِ نظامی آمریکا آماده‌ایم. خلافِ انتظار ما نیست، ولی هر سربازِ آمریکایی که به داخل مرزهای ایران بیاید، میانِ مردم ما یک جا بیشتر برایش نیست و آن هم گورِ زیر خاک است؛ البته حالا فرمانِ خدا یک جای دیگر برای شان پیش‌بینی‌ کرده بود و آن زغال گردیدن و سوخته شدن بود.

  • Mohammad Abbasi
۰۶
تیر

شهید آیت الله دکتر بهشتی

زمان دانشجویی‌شان در مقطعِ دکترای اقتصاد در آلمان، امام جماعتِ مسجد هانبورگ شدند و دستور فرمودند کفِ مسجد را با «حصیر» فرش کرده و «مُهر»ها را جمع کنند. می‌خواست نمازگزارهای سنی هم احساس راحتی نمایند. 

آیت الله شهید دکتر بهشتی

حضور دکتر بهشتی در هامبورگ، سال های 1344- 1349

  • Mohammad Abbasi
۰۶
تیر

بخشی از دفترِ خاطراتِ «محمد عباسی»
این بخش مربوط می‌شود به گزارشِ آقای چتری در موردِ اشغالِ جزایرِ مجنون توسطِ دشمن که در جمعِ نیروهای اطلاعات- عملیاتِ تیپ 12 قائم(عج) در تیرماهِ سالِ 67 صورت پذیرفته است.

علی چتری

نیروهای اطلاعات- عملیات و علی آقای چتری -آن که در حالِ تشریحِ کالکِ عملیاتی است-

«علی چتری» که مسئولِ واحد بود آمد و این بار از حمله‌ی دشمن در جزایر گفت و کم و کیفِ قضیه را برای بچه‌ها تشریح کرد. در تمامِ لحظاتی که علی آقا مشغولِ صحبت بود، بچه‌ها با حسرت و اندوه به حرف‌های او گوش می‌دادند:

  • Mohammad Abbasi
۰۴
تیر

شهید علی هاشمی و سردار قاسم سلیمانی

نشسته شهید علی هاشمی(هواشمی) / ایستاده سردار قاسم سلیمانی

ماهی که زهرناک‌ترین جام را در تاریخِ دفاعِ مقدسِ ما در خود جای داده. امروز 4م تیر ماه بود. چند نفر از بچه‌های جبهه و جنگ به یادِ «علی هواشمی» افتادند؟ امروز سالروزِ همان روز است؛ چهارم تیرِ سالِ 67 که عراق با حمله‌ی وسیعِ شیمیائی و استعداد 14 لشکر به کوشک و طلائیه و جزایرِ مجنون حمله کرد و در نهایت جزایر سقوط کرد.

  • Mohammad Abbasi
۰۴
تیر

برگرفته از نوشته‌ی آقای «مصطفی غفاری»

ماجرای ترور
پرسیدند حالتان چطور است؟ گفتند: "من بحمدالله حالم خیلی خوب است" و شعرِ رضوانیِ شیرازی را خطاب به امام خواندند: بشکست اگر دلِ من به فدای چشمِ مستت  /  سر خم می سلامت شکند اگر سبوئی

چهار پنج روز از عزل بنی‌صدر می‌گذشت. جنگ با عراق و شورش منافقین بعد از اعلام جنگ مسلحانه با جمهوری اسلامی، بحث داغ محافل بود. آیت‌الله خامنه‌ای که از جبهه‌ها برگشته و خدمت امام رسیده بودند، بعد از دیدار، طبق برنامه‌ی شنبه‌ها، عازم یکی از مساجد جنوبِ ‌شهر برای سخنرانی بودند.

خودرو حامل آیت‌الله خامنه‌ای که از جماران حرکت می‌‌کرد، آن روز مهمان ویژه‌ای داشت؛ «خلبان عباس بابایی» که می‌خواست درد دل‌هایش را با نماینده‌ی امام در شورای عالی دفاع در میان بگذارد. آن‌ها نیم‌ ساعت زودتر از اذان ظهر به «مسجد ابوذر» رسیدند و گفت‌وگوشان را در همان مسجد ادامه دادند.‌

  • Mohammad Abbasi
۰۱
تیر

یا محسن

سایه‌ی قدِ تو بر قالبم ای عیسی دم  /  عکسِ روحیست که بر عظمِ رمیم افتادست

 مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید:

" یا مُحسِنُ قَد أتَاکَ المُسییءُ

وَ قَد أمَرتَ المُحسِنَ أن یَتَجاوَزَ عَنِ المُسییء

أنتَ المُحسِنُ وَ أنَا المُسییءُ

بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

وَ تَجاوَز عَن قَبیحِ ما تَعلَمُ مِنّی "

ای خدائی که به بندگان، احسان می‌کنی، بنده‌ی گنه کار به درِ خانه‌ی تو آمده و تو امر کرده‌ای که نیکوکار از گناهکار بگذرد؛ تو نیکوکاری و من گناهکار؛ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی‌هائی که می‌دانی از من سر زده بگذر.

  • Mohammad Abbasi
۳۰
خرداد

این مطلب را صرفاً برای بعثی داعشی‌ها می‌گذارم!

از راست: رضا بشیری / حسین قنبر / شهید رمضان نوری

هورالعظیم / جاده‌ خندق
از راست: رضا بشیری / حسین قنبر / شهید رمضانعلی نوری

«حسین قنبرِ» ما فرمانده‌ی گردانِ کربلا در عملیاتِ «نصرِ 8» بود؛ لحظاتِ آغازینِ عملیات، سینه‌ی «رمضانعلی نوری» یکی از دلیرترین و محبوب‌ترین فرمانده‌هانش توسطِ تیربارچیِ سنگرِ کمینِ نیاکانِ‌تان هدف قرار گرفت و سوراخ سوراخ ‌شد و او پس از عمری تلاش و مجاهدت به شهادت ‌رسید. «سید موسای حکیمیِ» ما که نوجوانِ تو دل بروی گردانِ کربلا طیِ سالیانِ حضورش در جبهه بود، توسطِ همان تیربار به شهادت رسید.

سید موسی حکیمی

شهید سید موسی حکیمی، نوجوانِ تو دل بروی گردانِ گربلا

لحظاتِ دلاوریِ نیروهای گردانِ کربلا روی ارتفاعِ «گِردِه رَش» لحظاتِ پر پر شدنِ دسته گل‎های خوش عطر و بوی گلستانِ گردانِ ما بود.

  • Mohammad Abbasi