...
بینید قرآنِ کریم آیهای در سورهی مبارکهی «آل عمران» دارد؛ آیهی 92 که میفرماید:
"لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون و ما تنفقوا من شیء فان الله به علیم"
معنیِ این آیه این است: هرگز به مقامِ نیکوکاران نمیرسید مگر آنکه از آنچه که دوست میدارید در راهِ خدا انفاق کنید! ... (و ادامهی آیه) /
این آیه سرآمدِ وصیتنامهی شهید «سید محمد رضا غربتیان» است؛ همین یک آیه از قرآن در ابتدای وصیتِ این شهیدِ بزرگوار کافیست تا ما راهِ هدایت را پیدا کنیم و عاقبت به خیر بشویم. دقتِ در مفهوم و معنای همین یک آیه در این تذکری که شهید «غربتیان» آن را بارِ دیگر به تاریخ و من و تو هدیه داده و گوشزد کرده است.
«دائی رضا» / اواخرِ آبان سالِ شصت و سه / انرژیِ اتمی، مقر لشکرِ 17 علی بن ابیطالب
خاطرهی مربوط به این عکس:
«دائی رضا» (بسطامی) مأمور شده که خبرِ شهادتِ «مهدیِ زینالدین» فرماندهی محبوبِ «لشکرِ هفده علی بن ابیطالب» رو به نیروهاش بده، این مأموریت آنقدر دشوار بوده که دیگران قدرت و توانِ خبر رسانیِ این قضیه رو ندارند و در نهایت، این امرِ مهم به دائی رضا که محبوبِ نیروهای لشکرِ 17 بوده واگذار میشه:
دائی رضا در جمعِ نیروهای لشکر با این شعر شروع میکنه:
گزین
شدند و سوارِ گزیده را کشتند
سیه بپوش
برادر، سپیده را کشتند
حرامیان همه شب را به حیله کوشیدند
چراغِ قافله را با سحر خموشیدند
شکوهِ جلوهی عمرِ دوباره را بردند
چو ابرِ تیره، فروغِ ستاره را بردند
...
مگر ز
قافله، بوى جنون نمیشنوى؟!
ز رودخانه مگر بوى خون نمیشنوى؟!
سیه بپوش برادر که از پدر ماندیم
«دلیل» رفت و
یتیمانه از سفر ماندیم
بسم الله الرحمن الرحیم
در معیتِ دوستانِ جبهه و جنگ در اردوی غرب
دوستان در پیامهای
خصوصی و در دیدارهای دوستانه، دائم متذکرِ این نکتهاند که چرا «تمدن خاکی» از
فضای تحلیلِ این روزها (مثلِ بحثِ هستهای، بحثِ سخنانِ هاشمی، نوعِ کنشها و واکنشهای
دولتیها به بیاناتِ رهبری و ... با توجه به مصادیقِ جبهه و جنگ و خاطراتِ ایامِ
دفاعِ مقدس، کما فی السابق) فاصله گرفته است و مثلِ هفتهها و ماههای قبل روشنگری
نمیکند؟
ضمن تشکر از پیگیریِ مطالبِ «این سایت» توسطِ همراهان و دوستانِ محترم و همچنین
تقدیر از دغدغههای این چنینی و دقتِ نظرِ حضراتِ همدم و مونسِ جان؛ باید به عرض
برسانم که آن بحثها با قوت، همراه با دغدغههای مشترکِ ما و شما همچنان جاری و
ساری است، منتها در جلسات و نشستهائی بیرون از فضای مجازی، چرا که صفحاتِ پُستهای
مفقودِ این سایت در بینِ میلیونها سایت و وبلاگِ تارکدههای جهانی (با حجمِ بازدیدکنندگانِ
فراوانشان) گم گشته و ناپیداست؛ بنابراین صلاحِ کار در این شد تا چنین مباحثی در جمعهای
مردمیِ یادوارهها و راهیانِ نورِ دانشجوئی مطرح و در این فضای غریب ماندهی بی
یاور، کمتر دیده و دیده بانی گردد. هر چند که به مدد الهی و توسل به ائمهی اطهار و
لطفِ شهدا و دعای دوستان، این جبهه را هم خالی نخواهیم گذاشت.
سلام بر «مهدی» و همهی شهدای تحتِ بیرقِ مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)؛ و «سلام بر زینالدینها» بر مهدی و مجید.
آبانِ سال شصت و سه، شهید «مهدیِ زینالدین» هنگامِ عزیمت به منطقهی سردشت، (به همراهِ برادرش مجید) در جمعِ دوستان و همرزمانش میگوید:
"من چند ساعت پیش خواب دیدم که خودم و برادرم شهید شدیم!"
رانندهشان را پیاده میکنند و به ایشان میگویند:
"شما لازم نیست بیائید ما خودمان میرویم."
و از همراهیِ یکی دیگر از بچهها که قصد داشته با آنها باشد، ممانعت میکنند و به شوخی و خنده میگویند:
"تو اگه شهید بشی ما جواب عمویت را نمیتوانیم بدهیم، اما ما دو تا برادریم و جواب پدرمان با خودمان!"
بعد سوارِ تویوتایشان میشوند و از «کرمانشاه» به سمت «سردشت» حرکت میکنند و در کمینی که ضدِ انقلاب در جادهی «بانه- سردشت» میزند، این دو سردارِ رشید و دو برادرِ نازنین، به شهادت میرسند.
گیلانغرب / ارتفاعِ «تنگ کورک» / تیر ماه 61 / عملیات «مطلع الفجر»
از راست نفراتِ دوم و سوم، نشسته در کنارِ پیکرِ تفحص شدهی یکی از شهدای آن عملیات: شهید «محمد ترکمان» و شهید «مصیّب مجیدی»
بعثیها، بچهها را از ارتفاع پرت میکردند پائین! چه آنها که شهید شده بودند، چه مجروحین و چه آنهائی که اسیرشان بودند.
رزمندگان در عملیاتِ «مطلع الفجر» پس از دو شبانه روز مقاومت، اینطور به شهادت رسیدند.
بعد از عقب نشینیِ دشمن از منطقه، اجسادِ مطهر شهدا پس از 7 ماه به پشتِ جبهه منتقل شد.
(این عکس را هم آقای «جلالِ اسکندری» گرفته است)
«جورج جرداق» یک مسیحی است. یک اندیشمند، محقق، شاعر، ... و نویسندهای که راجع به «امام علی» کتاب نوشته، «امام علی صدای عدالتِ انسانی»؛ آن هم 6 جلد کتاب که هر جلدش بالغ بر 500 صفحه مطلب دارد! مطالبی که جمله به جملهش جریان ساز و مراد بخش است. کتابش فوق العاده است اما نه از آن منظر که یک مسیحی دربارهی «امامِ اولِ ما شیعیان» نوشته است، (البته آن هم هست ولی یکی از آن دلایلِ بیشمار است، و تنها این نیست) ...
من میخواهم این کتاب را از منظرِ دانشمندان و علما و صاحبانِ فکر و اندیشه ببینم و معرفی کنم؛ از منظرِ «آیت الله بروجردی»، «علامه سید موسی آلِ بحرالعلوم»، «آیت الله سید محسن حکیم»، «استاد شیخ محمدجواد مغنیه»؛