... لَأُقَطِّعَنَّ أَمَلَ کُلِّ مُؤَمِّلٍ غَیْرِی بِالْإِیَاسِ ...
... هر کس به غیر من دل ببندد، امیدش را به نا امیدی مبدل میکنم ...
روایتِ تحلیلیِ عکس و تصویر از «هجومِ منافقین» تا «عملیاتِ مرصاد» (قسمتِ آخر)
حوالی 8 صبحِ روزِ چهارمِ مردادِ 67 / لحظاتی استراحت، پس از دفعِ یکی دیگر از پاتکهای منافقین رمز عملیاتِ
مرصاد «یا علی» بود. و اون رمزی که آقا در آن جملهی رسا و بلندش فرمودند: "آنکه
ایستاد تیپ قائم بود" سِرّش در همین رمزه.
بچهها «یا علی» گفتند که کشور ما این چنین سرِ پا ایستاده است.
یاد شهدا بخیر! قربونشون برم! «جمشید تیموری» وقتی خودشو معرفی میکرد میگفت: «خادمِ ابا عبدالله، جمشید تیموری»!
جای «حاج عبدالله» هم خالی! در عملیاتِ مرصاد فرماندهیِ مقتدرانهای رو به نمایش گذاشت. نیروهای گردانِ سیدالشهدای شاهرود، تحت امرِ حاجی، نَفَسِ منافقین رو در دهانهی ورودیِ تیغهها بریدند.
روایتِ تحلیلیِ عکس و تصویر از «هجومِ منافقین» تا «عملیاتِ مرصاد» (قسمتِ سوم)
موقعیتِ «اردوگاهِ صادقین» و «تنگهی چهار زبر»
چکیده و خلاصهای
از روایت مرصاد در «تنگهی چهار زبر»
راوی: محمد عباسی
...
تا غروب روز سوم مرداد، فرماندهها رسیدند، نیروهای 4 تا گردان در اردوگاهِ صادقین حضور دارند [در بخشِ اولِ صحبتها «گردان روح اللهِ دامغان» را جا انداخته بودم] مهماتِ یک تیپ برای یک عملیات مهیا شده ...
خدا همه چی رو آماده کرده برای یک رو یا روئیِ جانانه! قربونِ این خدا برم که فراخوان زده و از بهترین بندگانش، برای مقابله با نیروهای شیطانیِ بدتر از کفار دعوت به عمل آورده تا در آن نبردِ سرنوشت ساز، مردِ مردونه در برابرِ نامردهای منافقِ وطنفروش بایستند! دعوت از دوستانِ مخصوصِ خودش، آنها که «عزیز دُردونه»ی درگاهش بودند، «ته تغاریها»ی دفتر و کتابِ جنگِ تحمیلی، آنها که خدا مشتریشون بود و خریدارشون شد.
چکیده و خلاصهای
از روایت مرصاد در «تنگهی چهار زبر»
راوی: محمد عباسی
... منافقین 3 مرداد 67 / طبق برنامهی زمان بندی شدهی خودشون، ساعت 7 صبح حرکتِشون رو از «پادگان اشرف» (واقع در استان دیالهی عراق) به قصدِ نابودی و فرو پاشی نظام جمهوری اسلامی استارت میزنند و با پشتیبانی ارتش عراق ساعت 2 بعد از ظهر بدون درگیری! از مرز عبور میکنند. چون ارتشِ عراق قبلاً با تکِ وسیع و گستردهای که تقریباً سراسر جبهههای ما رو در بر میگرفت، این مهم و مسئله را برای منافقین حل کرد و راه را برای نفوذِ اونها گشود.
(تصویرِ 1) ژوئنِ 2014 میلادی (خرداد ماهِ 93) / تصویرِ غمبار و مصیبت آفرینِ حملهی «داعش» به عراق
اولین بار که این تصویر را دیدم یادِ ستون کشیِ منافقین در مردادِ سالِ 67 افتادم. منافقین هم آن زمان به همین شکل، پشت به پشتِ هم داده بودند و سوار بر خودروهای آخرین مدل که اهدائیِ کشورهای اروپائی و شرقی بود با هدفِ رسیدنِ سریع و یک روزه به تهران چراغهای خودروهایشان را روشن کرده بودند و سِپر به سپر در طولِ یک جاده میآمدند! آنها هم پرچمهای سه رنگِ شیر و خورشید ایران را به همراه داشتند و مثلِ داعشیهای این تصویر، مست و مغرور سودای فتحِ پایتخت، در سر میپروراتدند!
(تصویرِ 2) چهارمِ مردادِ سالِ 67 / دشتِ حسن آباد / تصویرِ شکستِ سطوتِ استکباریِ نیروهای مزدور و خائنِ «مسعود رجوی»
تصویری که فرزندانِ با شرفِ ایرانِ اسلامی، رزمندگانِ غیورِ اسلامِ نابِ محمدی(صلوات الله علیه و آله) در تاریخ به یادگار گذاشتند تا دشمن نیاید! تا دیگر خیالِ آمدن به سرش نزند،
در تصویرِ نخست (تصویرِ هجومِ داعش)، دشمن وارد شد و ماند و تاکنون مانده است و دست به هر جنایتی که تاکنون بشر فکرش را نمیکرده، زده و هر روز مرتکبِ جنایتی جدیدتر میشود.
در تصویرِِ دوم (تصویرِ شکست و ذلتِ منافقین)، دشمن نابود شد و پس از آن اثری از اندیشهی تهاجمیاش باقی نماند و اوضاع طوری شد که دیگران هم حسابِ کار دستشان آمد که حتی نگاهِ چپ به «ایرانِ اسلامی» نیندازند:
نمانیم کین بوم ویران کنند
همی غارت از شهرِ ایران کنند
نخوانند بر ما کسی آفرین
چو ویران بود بومِ ایران زمین
دریغ است ایران که ویران شود
کُنامِ پلنگان و شیران شود
روایتِ تحلیلیِ عکس و تصویر از «هجومِ منافقین» تا «عملیاتِ مرصاد» (قسمتِ اول)
شادی ارواحِ مطهر شهدا صلواتی مرحمت بفرمائید.
میگن تاریخ تکرار میشه. این حرف، حرف درستی است. چون اگر به غیر از این بود «قرآن» این همه آیه از اُممِ گذشته و سرنوشتِ اقوام و ملل نداشت. اینکه انسانها میتوانند سرنوشتِ تاریخ را عوض کنند هم حرفِ درستی است. چون اگر این طور نبود و انسان تسلیمِ حوادثِ روزگار و گذرِ تاریخ بود، خدا این همه آیه نداشت که ای مردم از سرنوشتِ انسانها در ادوارِ مختلفِ تاریخی عبرت بگیرند. چه بسیار آدمها که به تنهائی سرنوشتِ تاریخی را عوض کردهاند و در مسیرِ زمان، قرار گرفته و شکل و جهتِ حوادثش را تغییر داده و آن را هدایت کردهاند.
به این تصاویر نگاه کنید:
تصویرِ اول: نقشهی هجومِ منافقین / سومِ مرداد ماهِ سالِ 67 / هدف: رسیدن و فتحِ تهران و نابودیِ نظامِ جمهوریِ اسلامی
توضیحاتِ مجمل: سازمانِ منافقین با حمایتِ ارتشِ عراق و پس از در نوردیدنِ مرزِ خسروی، با تمامیِ امکانات و ادواتِ به روز شدهی نظامی که اهدائیِ اروپا و غرب و کشورهای حامیِ صدام بود، به قصدِ رسیدنِ به تهران حملهی خود را که موسوم به «فروغِ جاویدان» بود، آغاز کرده و پس از طیِ مسیری در حدودِ 180 کیلومتر و پشتِ سر گذاشتنِ شهرهای «قصرِ شیرین»، «سر پلِ ذهاب»، «کِرِند» و «اسلام آبادِ غرب» واردِ «دشتِ حسن آباد» شده و در فاصلهی 35 کیلومتریِ رسیدنِ به «کرمانشاه» در تنگهی «چهار زبر» توسطِ شیر دلانِ رزمنده، برای همیشه زمینگیر و متلاشی میشود.
تصویر دوم: انهدامِ ادوات و تجهیزاتِ منافقین در دشتِ «حسن آباد» / صبحِ روزِ چهارمِ مردادماهِ 67
توضیحاتِ مجمل: فرزندانِ با غیرتِ ایرانِ اسلامی با از جان گذشتگی اجازه ندادند تا منافقین به اهدافِ خود مبنی بر رسیدنِ به تهران دست یابند. دشتِ حسن آباد دشتِ نابودی و ذلت و اضمحلالِ ستونِ نفاق گردید. خداوندِ قادر و متعال یک بارِ دیگر چون سرتاسرِ جنگ به یاریِ ایرانِ اسلامی آمد و کشورِ حضرتِ امام را از نابودی و اشغال نجات داد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زنجیری که بر دست و پای دولتمردانِ «حسن روحانی» بستند.
«بند»ی که به
هر بهانهای «ایران»، متهم به نقضِ توافقِ هستهای شود همهی قطعنامههای
شورای امنیت در تحریمها به حالِ قبل بر میگردد.
(آقایون کلاهشون رو بندازند بالاتر!)
ساز و کارِ بازگشتِ تحریمها در پیش نویسِ آمریکائی:
بر اساسِ بندهای «11» و «12» در این پیش نویس، اگر هر یک از اعضای 1+5 (منظور امریکا انگلیس روسیه چین آلمان و فرانسه) در هر زمان، ادعائی را مبنی بر نقضِ توافق طرح کنند، روندی شروع میشود که در نهایت ممکن است به بازگشتِ تحریمها علیهِ ایران منجر شود!