در نگاه تاریخ و حقیقت، تفاوتی ندارد، که تو «این مرد بزرگ» را بشناسی یا نشناسی!
شنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۰۳ ب.ظ
هنوز منتظرم تا در معرفیِ او یاریم کنی!
تمدن خاکی
تمدن خاکی حاوی اسناد و اطلاعات دفاع مقدس به لحاظ تصویری (عکس و سند)، صوتی، متنی و نوشتاری است که هدف اصلی آن تبادل اطلاعات بین کاربران و دارندگان اسناد جنگ می باشد
طبقه بندی موضوعی
-
جبهه و جنگ
(۸۵) -
راهیان نور
(۱۳) -
روایت تحلیلی
(۵۰) -
معاصر
(۴۷) -
کوثر
(۲۰) -
چشمه‌ی معرفت
(۱۸) -
تذکر
(۲۰) -
لبخند بزن برادر
(۹) -
گزارشگر
(۲۱) -
با قاب خاطرات، در جستجوی رفقا
(۱)
کلمات کلیدی
بایگانی
- بهمن ۱۳۹۴ (۴)
- دی ۱۳۹۴ (۶)
- آذر ۱۳۹۴ (۱۱)
- مهر ۱۳۹۴ (۴)
- شهریور ۱۳۹۴ (۱۱)
- مرداد ۱۳۹۴ (۲۰)
- تیر ۱۳۹۴ (۳۳)
- خرداد ۱۳۹۴ (۲۶)
- ارديبهشت ۱۳۹۴ (۲۷)
- فروردين ۱۳۹۴ (۳۵)
- اسفند ۱۳۹۳ (۲۳)
آخرین مطالب
-
۹۴/۱۱/۰۷لبخند بزن آقا!
-
۹۴/۱۱/۰۶تلگرام «تمدن خاکی»
-
۹۴/۱۱/۰۵معرفیِ تلگرام
-
۹۴/۱۰/۲۰بعد از عملیات
-
۹۴/۱۰/۱۹کربلای 5
-
۹۴/۱۰/۰۹روایتِ ره بر
-
۹۴/۱۰/۰۶تو در خواب!
-
۹۴/۱۰/۰۲نمادی از غیرتِ آذریِ ایرانِ اسلامی
پیوندهای روزانه
هنوز منتظرم تا در معرفیِ او یاریم کنی!
محمد اقا سرکاریم مگه عمو جورج جرداق نیست همو که بچه لبنانه در رابطه با مولا هم کتاب مفصلی نوشته بنا علی صوت العداله الانسانیه
عدل امام علی از نگاه جرج جرداق
کتاب «امام علی(ع) صدای عدالت انسانی» اثری از جرج جرداق با ترجمه سیدهادی خسروشاهی از سوی موسسه بوستان کتاب برای چاپ سوم آماده می‌شود. این کتاب از زبان نویسنده‌ای مسیحی که عاشق امام علی(ع) است، به رشته تحریر در آمده و می‌کوشد عدل‌گستری نخستین پیشوای شیعیان را ترسیم کند.
به گزارش ایبنا، درباره شخصیت یگانه و ممتاز نخستین پیشواى عدل‌گستر شیعیان، امیرمومنان على(ع) آثار گوناگونى به زبان‌هاى مختلف، نگاشته شده و هر یک از زاویه‌اى به این اقیانوس ناپیدا کرانه، نگریسته‌اند.
«جرج جرداق» دانشمند مسیحى لبنانى، با مطالعه زندگى، سخنان و نیز شیوه زمام‌دارى آن حضرت، به شدت، مجذوب ایشان شد و با غور و تفکر، این کتاب را به رشته تحریر درآورد.
کتاب او با نام «الامام علی صوة العدالة الانسانیه؛ امام على صداى عدالت انسانى» در پنج جلد نوشته شده و با ترجمه روان سیدهادى خسروشاهى به زبان پارسى برگردانده شده است. اثر حاضر، فشرده آن کتاب است که «جرداق» پیش از بسط و نگارش آن پنج جلد، نوشت.
جرج جرداق، دانشمند مسیحى لبنانى، با مطالعه زندگى، سخنان و نیز شیوه زمام‌دارى آن حضرت، به شدت، مجذوب ایشان شد و با غور و تفکر، این کتاب را به رشته تحریر درآورد
جرج جرداق سال 1926 میلادی در جدیده مرجعیون در جنوب لبنان در خانواده‌ای مسیحی متولد شد. پدر و مادرش منتسب به قبیله‌ای یمنی بادیه نشین بودند و نسبت به مسایل فرهنگی، علمی، ادبی و آموزش اهتمام خاصی داشتند. آنان به حضرت علی(ع) بسیار ارادت میورزیدند و بر سر در خانه خود، سنگی را نصب کرده بودند، که روی آن جمله لا فتی الا علی، لا سیف الا ذوالفقار حک شده بود. برادر بزرگش به نام فواد جرداق، شاعر و زبان‌شناس بزرگ لبنان بود، که تالیفات زیادی از وی برجای مانده است.
جرج جرداق دوره ابتدایی را در شهر خود به پایان رساند، سپس به بیروت که یکی از مراکز مهم آموزش عربی محسوب میشد، عزیمت کرد. او با نبوغ ذاتی، علاقه و شوق به کسب علم و تلاش شبانه روزی، پیشرفت فوقالعادهای در تحصیل داشت.
از دوازده سالگی با تشویق برادر بزرگش به مطالعه نهج‌البلاغه پرداخت و بخشهای زیادی از این کتاب را حفظ کرد. جرج جرداق در سنین کودکی همواره با قرآن و نهج البلاغه مانوس بود و آنها را مطالعه میکرد. او بیش از سیزده سال نداشت که نخستین اثر خود را به صورت نمایشنامهای منظوم در رابطه با آداب دوستی نوشت.
در سن هفده سالگی که در دبیرستان تحصیل میکرد، کتابی با نام «عن الموسیقی» و کتاب دیگری به نام «الفیلسوف» نوشت و منتشر کرد. این کتابها با استقبال بسیاری از سوی نویسندگان برجسته عرب، مانند دکتر طه حسین مواجه و به عنوان کتاب درسی برای دانشجویان دورههای عالی کشور مصر تعیین شدند.
جرج جرداق بعد از پایان تحصیلات، تدریس ادبیات و فلسفه اسلامی را در دانشگاه بیروت بر عهده گرفت و ضمن تدریس به عنوان نویسنده با مطبوعات عربی و همچنین با رادیو و تلویزیون لبنان همکاری داشت. از میان تالیفات و داستان‌هاى تاریخى جرج جرداق می‌توان به «ابونواس»، «آوارگان»، «اسطوره عرب»، «داستان‌ها و دختر شیطان»، «درباره شعر ادبى»، «شیطان در پرده»، «صلاح الدین»، «عرب و اسلام»، «فتنههاى پاریس»، «قصیدهها و یاران»، «قطرهها و کاخ‌ها» و «قلب شیر» اشاره کرد.
ای شیطون همه ره سرکار بشتی یا خوب من که گفتمته
پاسخ:
سلام بر یارِ صمیمیِ «تمدن خاکی» / حال؟ احوال؟
در ابتدا این جمله‌ی به لهجه‌ی شاهرودی‌ات را برای مخاطبانِ غیرِ شاهرودی ترجمه کنم(البته با اجازه‌ی حضرتعالی):
"همه رِ سرِ کار بِشتی" یعنی: همه را سرِ کار گذاشتی (آن «یا» بعد از بِشتی، تکیه کلامِ برخی جملات در گویشِ شاهرودی است.)
"خُب، مِن که گفتُم‌تِه" یعنی: خب، من که به شما گفتم.
و اما بعد
شما که تاکنون خودتان را معرفی نفرمودید، اما از شواهدِ امر چنین بر میاد که همین نزدیکی‌هائی! ای شیطون!!
کم‌کم دارم به «مرتضی عرب‌حجی» شک می‌کنم!
سلام بر یارِ صمیمیِ «تمدن خاکی» / حال؟ احوال؟
در ابتدا این جمله‌ی به لهجه‌ی شاهرودی‌ات را برای مخاطبانِ غیرِ شاهرودی ترجمه کنم(البته با اجازه‌ی حضرتعالی):
"همه رِ سرِ کار بِشتی" یعنی: همه را سرِ کار گذاشتی (آن «یا» بعد از بِشتی، تکیه کلامِ برخی جملات در گویشِ شاهرودی است.)
"خُب، مِن که گفتُم‌تِه" یعنی: خب، من که به شما گفتم.
و اما بعد
شما که تاکنون خودتان را معرفی نفرمودید، اما از شواهدِ امر چنین بر میاد که همین نزدیکی‌هائی! ای شیطون!!
کم‌کم دارم به «مرتضی عرب‌حجی» شک می‌کنم!