اشتباه کردید!
متن مواضعِ یکی از نمایندگان تشکلهای دانشجویی در حضور روحانی (16 آذر 94 - دانشگاه شریف):
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با عرض سلام خدمت حضار گرامی به ویژه آقای روحانی
جناب آقای روحانی!
گفتنیها فراوان است و مجال کم. نیک مستحضرید که پس از 800 روز تنها 4 دقیقه فرصت یافتهایم که با شما به عنوان رییس قوه مجریه صحبت کنیم. در همهی این دوسال تریبونهای یکطرفهی طرفدارانِ شما برای تشکر و تمجید، برای تشکر و تقدیر از سیاستهای شما به راه بوده است و خواهد بود! بنده به نمایندگی از اتحادیهی متبوع، انتقاداتی فارغ از فضای تعریف و تقدیر عرض مینمایم. همچنین از همین تریبون از زحمات شما و کابینه تشکر مینمایم.
ناظران سیاسی معتقدند که هرکدام از وزارتخانههای کابینهی شما سهمیهی یک جریان، گروه یا شخصِ خاص بوده؛ که البته پس از این دو سال و اختلافاتِ درون کابینه، این گمانه تقویت هم شده است. در این میان، از شما خواهش میکنیم، دانشگاه را از گود بازیهای سیاسی خارج کرده و بگذارید دانشجویان مسیر طبیعی خود را طی کنند. مسیر علم و اخلاق و پیشرفت. هرچند منافع عدهای کاسب به خطر بیفتد.
جناب آقای روحانی هشت برابر آن صد روزی که از آن یاد کرده بودید میگذرد و آش همان آش است و کاسه همان کاسه! در اقتصاد با ابداعِ واژههایی طنزگونه چون تورم صفر، عبور از رکود و رفتارهایی «رابین هود»ی چون توزیع سبد کالا و تخصیص وام بیست و پنج میلیونی، آن هم نه به نفع معیشت مردم بلکه برای خالی کردن انبارهای خودرو نشان دادید برنامهی جامعی برای اقتصاد نداشتید؛ چنانچه اتحادیهی انجمنهای اسلامیِ دانشجویانِ مستقل، در جلسهی پیش از انتخابات 24 خرداد با شما، این بیبرنامگی را یادآور شده بود.
در دولت مذاکرات برای توجیه راهبرد غلطِ وابسته کردن همهی اموراتِ کشور به سیاست خارجه، آسمان - ریسمان بافته، صغری و کبری چیدید و گفتید: "کربلا درس مذاکره است!" اشتباه گفتید! در روزهای توهین به نبی مکرم اسلام وزیر خارجهی کشورِ هتاک را در آغوش گرفتید، اشتباه کردید.
نباید همه چیز را به سیاست خارجه گره میزدید ومذاکره کنندگان را باطرح موضوع خزانهی خالی به گود میفرستادید! در همهی روزهای پیادهروی و دست دادن و امثالهم، 333 روز سفیر جمهوری اسلامی پشت دربهای سازمان ملل ماند، نفت به استناد نامه 4 وزیرتان با کاهش 60 درصدی قیمت مواجه شد. سفرهی مردم کوچکتر شد. در همهی این روزهای مذاکرات، با آن همه طمطراق در دیپلماسی، از حاکمِ جزیرهی بحرین تا وزیرِ گستاخِ سعودی، از اردوغان تا رییس جمهورِ کشور 800 هزارنفری جیبوتی یکی یکی به ملت ایران توهین کردند.
فاجعهی فرودگاه جده و حوادث منا رخ داد. کمتر کسی اگر به واسطهی تبلیغات دوساله، به راهبرد مذاکرات خوشبین بود، بعد از فاجعه منا دریافت که متاسفانه رویکرد حضرتعالی در سیاست خارجی، هیچ بخشی از منافع ملی ما را تامین نکرد. با این حال هنوز از این سیاست اشتباه بازنگشتید، چنانچه چند روز بعد از حادثهی تلخ منا، وزیرخارجهی ما از تحکیم مودت با آل سعود سخن گفت.
جناب حجت الاسلام روحانی!
از آنجایی که دولت شما فاقد گفتمان سیاسی و اجتماعی است، به نظر میرسد برای جبران این خلا، آیندهی سیاسی خویش را به کسانی گره زدهاید که سابقهی خود را در بزنگاهها نشان دادهاند و هیچ گاه دلسوز شما نبوده و شما را معاون اولِ کلان کابینهی آقای هاشمی رفسنجانی میدانند. اینان دیر یا زود چه در صورت وصول مطالباتشان و چه بالعکسِ آن، پروژهی «عبور از روحانی» را کلید خواهند زد. ما نمیخواهیم عبور از روحانی مطرح شود. ما رییس جمهوری میخواهیم مستقل، که بر اساس آنچه شعار داده عمل کند. اگر مدعیِ مدیریت غیرعقلانی در دورههای قبل است، خود عقلانی عمل کند. اگر مدعیِ آمارسازی و دروغ در دورههای قبل است، خود آمارسازی نکند و راست بگوید.
وزیری را به مصدر امور نگذارد که در «کرسنت» یک طرفِ دعواست. وزیری را به کار نگمارد که به خاطر نخریدن خودروی بی کیفیت، ملت را خائن خطاب کند. ما رییس جمهوری میخواهیم که در مقابل نقد ولو تخطئه که به فرمودهی امام موهبت الهی است، خضوع کند و منتقدان را بزدل و ترسو و بیسواد و بیشناسنامه خطاب نکند و آنها را به جهنم حواله ندهد.
آقای روحانی شما به رفتارهایی از رییس جمهور قبلی منتقد و معترض بودهاید و رأی خود را بدان استوارکردهاید، که امروز خود، فاعلِ بسیاری از آنان هستید. شاید اگر اکنون در سپهر سیاسی کشور چرخی بزنیم، حضرتعالی احمدینژادیترین فرد در سپهر سیاسی کشور باشید.
به فرموده شهید والا مقام بهشتی ما بی شناسنامه نیستیم. ما از مردم جدا نمیباشیم. از نوح به بعد تا کربلا و هویزه حضور داریم، ما در این آب و خاک سبز میشویم. ما بیشناسنامه نیستیم. "ما راست قامتان جاودانه تاریخ خواهیم ماند."
- ۹۴/۰۹/۱۸
آفرین!
جانا سخن از زبان ما می گوئی
شایسته بود در آغاز، این بیت از صادق سرمد را می خواندند که ایشان در مقابل شاه خاین خوانده بود؛
میخانه اگر ساقی صاحب نظری داشت
میخواری و مستی ره و رسم دگری داشت
انشاء الله که ساقی صاحب نظر ما هم ظهور کند و سایه اش بر سر و دلمان باشد