به مسئولین که نه، چون بی عرضهتر از این حرفهان!
به هر آن کس که دلش هوائیِ مجاهدت و شهادت است:
ایکاش میشد مراسمِ بزرگداشتی برای «دائی رضا» گرفت!
تجلیل از «دائی رضا» تجلیل از فرهنگ و ادبیات
جبهه و جنگ است. تجلیل از سرمایهی بزرگ و با ارزشی است که «آقا» به خاطرش دغدغه داشته
و دارند که فرمودند: "آیا ما خواهیم توانست آن را استخراج کنیم؟" «دائی
رضا» گنجِ این جنگ است برای ما؛
و برای این مملکت و آیندهی این مملکت و
مایهی افتخارِ برو بچههای جبهه و جنگ.
هر اندازه جوانان و نسلهای آینده به طرفِ این محتوا بیایند، هویت و حقیقتِ آن گنج هویدا و آشکار خواهد شد. نسل دیروز و امروز، مدیونِ امثالِ دائی رضاست. مسئولینِ فرهنگی (اگر بفهمند!) و بچههای رزمنده با دائی رضا برنده خواهند شد.
ادبیاتِ جنگ، شعرِ جنگ، روایتِ جنگ، هنر و فرهنگِ بعد از جبهه و جنگ، برو بچههای جبهه، مسئولین و همرزمانِ جبهه و جنگ، از «دائی رضا» غافلند و این ذخیرهی الهی را فراموش کردهاند! دائی رضا خود به تنهائی فرهنگستانِ ادب و هنر و فرهنگ و حماسهی جنگ و یادگارِ دورانِ طلائیِ دفاعِ مقدس است.
خیلی از جاهای دنیا اگر دائی رضا رو داشتند، فرهنگ و هنرِ جنگِشان را با هنرمندیِ دائی رضاشون زیبا و منقِّش میکردند؛ معماری و مهندسیِ دائی رضا در این عرصه، بسیار هنرمندانه، شیرین و دلنواز خواهد بود. همانطور که در زمانِ جنگ اینچنین بود. از او و امثالِ او به شدت غافلیم!
دائی رضا شهدِ شیرینِ
خاطراتِ طلائیِ جنگ و عصارهی دلچسبِ شهیدانِ ماست. روحانی به معنایِ اخصِ کلمه و سرداری
در عرصاتِ گمنامی؛ «اولیائی تحتِ قبائی لا یعرفهم غیری»
- ۹۴/۰۹/۱۷