دیروز مراجعِ محترمِ تقلید در جلسات دروس خارج فقهِ خود به «دیدگاهِ عدم مسئولیت پلیس برای اجرای اسلام» واکنش نشان دادند.
صبحِ امروز رهبر معظم انقلاب (أدامَ اللهُ ظِلَّهُ الوارِف) در دیدار با فرماندهانِ نیروی انتظامی:
"همهی کارها را میشود برای خدا انجام داد اما در کارِ شما خیلی راحت میشود نیتِ الهی و قصدِ قربت پیدا کرد؛ چون کارِ شما خدمتِ به جامعه و جمهوریِ اسلامی و نصرتِ اسلام است."
رئیسجمهور کشورمان صبحِ دیروز در همایش سراسری فرماندهان ناجا فرمودند:
"پلیس موظف به اجرای اسلام نیست، هیچ پلیسی نمیتواند بگوید من این کار را کردم چون خدا گفته است، پلیس یک وظیفه بیشتر ندارد و آن هم اجرای قانون است."
امروز پنجم اردیبهشت سالروزِ حملهی نظامی آمریکا به ایران در طبس و شکست سخت و مفتضحانهی آمریکائیهاست؛
چرا ما این روزها را فراموش میکنیم؟ چرا ما روزهای بودنِ با خدا را فراموش میکنیم؟
این پیامِ حضرتِ امام را یک بارِ دیگر از نظر بگذرانیم:
"... کى این هلیکوپترهاى آقاى کارتر را که میخواستند به ایران بیایند ساقط کرد؟ ما ساقط کردیم؟ شنها ساقط کردند، شنها مأمور خدا بودند. ..."
در همان پیام، حضرتِ امام «کلیدِ» پیروزی را به امتِ انقلابیاش داد؛ آنجا که فرمود:
امروز در مراسمِ «روزِ ارتش» آقای دکتر حسن روحانی -رئیس جمهورِ محترم- سخنرانی فرمودند و
از "دکترینِ ما -دکترینِ ایران" سخن راندند. سالِ 67 هم «حضرتِ امام - قُدِّسَ
سِرُّهُ الشَریف-» دکترینِ انقلابِ اسلامی را در پیامِ مربوطِ به قطعنامه تبیین
نمودند؛ بیمناسبت ندیدم که بخشهائی از آن پیام را به همین بهانه در این فضای
غریبانه بیاورم. لطفاً در خواندنِ این پیام مرا یاری رسانید:
«ننه» مادر شهید «زلفعلی گلپور» که حدود 30 سال تنها در خانهای روستایی در دل کوههای شهرستان شفت در استان گیلان با کمترین امکانات رفاهی زندگی میکند. ننه معتقد است این خانه، او را به یاد فرزند شهیدش میاندازد و به هر سمتِ خانه که نگاه میکند زلفعلی را میبیند. راه خانهی ننه تا جادهی اصلی ماشین رو نیست و در زمان بارندگی بسیار صعب العبور میشود به همین دلیل رفتن تا سر مزار شهیدش برایش بسیار دشوار است.
منبع: خبرگزاری فارس
مادر شدی که نوحهی
فرزند سر کنی / شاید جهانِ بی خبری را خبر کنی
مادر شدی اگرچه زمانه امان نداد / آغوش خویش وقفِ سرور پسر کنی
با قامت رشادت، آنقدر خم شوی / تا راحت از حصار مصیبت گذر کنی...
بنشین و بر مزار پسر شمع شو، بسوز! / تا شام شوم مظلمه
را در به در کنی
تابوت شرحه شرحهی فرزند را مگر / مانند پاره پارهی قرآن به سر کنی
منبع: خبرگزاریِ فارس
خدایا! به زیبائیِ خلقتت در این روزی که نامش متعلقِ به طبیعت است، طبیعت، محیطِ زیستِ انسانی، گیاهی، جانوری، معدنی، زمینی، هوائی، دریائی، و فی ما بینهن را از شرِ آدمیزاد حفظ بفرما!
و به خَلقِ خودت اعم از عوام و خواص، «بصیرت»، «فهم»، «نگرش»، «اندیشه»، «اراده»، «دل سوزی» و «آینده نگری» عطا کن تا قدر این نعماتِ فرو فرستادهات را بدانند و بدین وسیله شکر گزار تو باشند.
"عادت، ویرانگر ایمان است؛ چرا
که میان عملِ ظاهر و حکمتِ باطنیِ آن عمل فاصله میاندازد و اعمال و اذکار و اوراد
را از ارواح تهی می سازد."
1) فکر کردم به این «وبلاگ» عادت کردم.
2) قبلاً فکر میکردم «وبلاگ» میتواند گلوی تشنهی مرا سیراب کند.
3) حالا به این نتیجه رسیدم که اعمال و اذکار و اورادِ این وبلاگ، مرا از روح تهی ساخته است. (این اعمال و اذکار و اوراد، محتاجِ به روح و حیاتی است که باید در من دمیده شود)
4) بنابراین روزی بیش از یک ساعت وقت نخواهم گذاشت؛ مگر اینکه تکلیفی بیش از این یک ساعت بر دوشم احساس کنم.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته