چرا ما این روزها را فراموش میکنیم؟
امروز پنجم اردیبهشت سالروزِ حملهی نظامی آمریکا به ایران در طبس و شکست سخت و مفتضحانهی آمریکائیهاست؛
چرا ما این روزها را فراموش میکنیم؟ چرا ما روزهای بودنِ با خدا را فراموش میکنیم؟
این پیامِ حضرتِ امام را یک بارِ دیگر از نظر بگذرانیم:
"... کى این هلیکوپترهاى آقاى کارتر را که میخواستند به ایران بیایند ساقط کرد؟ ما ساقط کردیم؟ شنها ساقط کردند، شنها مأمور خدا بودند. ..."
در همان پیام، حضرتِ امام «کلیدِ» پیروزی را به امتِ انقلابیاش داد؛ آنجا که فرمود:
"... خودتان را فانى بکنید در آن قدرت بزرگ. مادامى که ملت ایران همان قدرت اول را که قدرت معنوى بود و با الله اکبر پیش برد، مادامى که این حفظ بشود شما بیمه هستید؛ بیمهی الهى هستید. خدا نکند که دستهایى که الآن در کار هست و میخواهند شما را مأیوس بکنند، اینها در این شیطنتشان پیروز بشوند و شما را از آن حالى که در اول انقلاب داشتید منحرف کنند که آن روز، روزى است که خداى تبارک و تعالى عنایتش را خداى نخواسته از شما بر میدارد و شما به همان حالها میافتید. حفظ کنید؛ حفظ کنید آن حالى که در اول نهضت داشتید. شما نهضت براى شکم نکردید، شما نهضت براى اتاق و حیاط نکردید، شما نهضت نکردید براى اینکه یک مقامى پیدا بکنید. شما آرزوى شهادت نمیکنید به اینکه برسید به یک مثلًا فرشى و یک نوایى. این حال را که حالى است الهى حفظ کنید و مادامى که این حفظ بشود شما پیروز هستید. و من وعدهی پیروزى به شما میدهم. و خداى تبارک و تعالى وعدهی پیروزى داده است به شما «إنْ تَنْصُرُوا اللَّه یَنْصُرْکُم» أقدامتان را ثابت نگه دارید و مشتهاى گره کرده را که مشتهاى الهى است حفظ کنید و از هیچ ابرقدرتى نترسید و از هیچ تبلیغاتى، (داخلى و خارجى) هیچ خوفى نداشته باشید. ما راه خودمان را میرویم و آن راه خداست."
«اگر گم کردهای ای دل کلیدِ استجابت را / بیا یک لحظه با ما باش پیدا کردنش با من»
ما کلیدِ بودنِ با خدا و اعتماد و باورِ به إلاه را گم کردهایم!
این امدادِ غیبی- الهی کی به وقوع پیوست؟ زمانی که آن شجرهی طیبه و نو رستهی انقلاب هنوز در آغازِ راه رشد و ثمر بود و به شاخ و برگ و بَر نرسیده بود.
در شرایطی که سیستم و تشکیلاتِ نظامی و دفاعیِ کشور، با انقلابِ مردم فرو ریخته بود و ما عملاً به جز آن قدرتِ «ایمانی- انقلابیِ» مردم، قدرتِ دیگری نداشتیم و دکترینِ ما دکترینِ خداباورانهی متکی به غیرِ استقلال طلبانهی آزادی خواهانهی اسلامی بود! کدام یک از سیستمها و مراکزِ دفاعی و اندیشههای طرح و نقشه و کالک و مسئولینِ وقتِ انقلاب، آمادگیِ کافی برای مقابله و تهاجمِ دشمنِ جفاکاری چون آمریکا را داشتند؟ ما خواب بودیم که آمریکائیها به کشورِ ما حمله کردند! ما خواب بودیم که خدا شنهای خودش را مأمور کرد تا هلیکوپترهای آقای کارتر را ساقط کنند؛ ما خواب بودیم و خدا بیدار!
" کى این هلیکوپترهاى آقاى کارتر را که میخواستند به ایران بیایند ساقط کرد؟ ما ساقط کردیم؟ شنها ساقط کردند، شنها مأمور خدا بودند."
ما این روزها را، روزهای خدا محورِ خدا باوری را فراموش کردیم!
حضرت امام با باورِ به غیب «الذین یؤمنون بالغیب» و با تجربهی پیروزیِ جنودِ الهی بر شرک و ظلم و استکبار و سیطرهی جهانخواران که «ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم» و تجربهی پیروزیِ انقلابِ اسلامی، بارها تصریح فرمودند که:
"میشود با آمریکا هم، طرف شد. میشود که لانهی جاسوسی آمریکا را هم تصرف کرد. ..."
و از قِبَلِ آن به ملتِ انقلابیاش افتخار نمود که:
"شما این را ثابت کردید به دنیا. آن عظمتی که از آنها به واسطهی تبلیغات زیادی که داشتند در دنیا سایه افکنده که ابرقدرت است و کسی حق حرف زدن ندارد آن شکست."
حضرتِ امام (که جانم فدای اندیشهی پاکش باد) در پیام مربوط به حملهی نظامیِ آمریکا فرمودند:
" ... کارتر باز احساس نکرده با چه ملتی روبروست و با چه مکتبی بازی میکند. ملت ما ملت خون و مکتبِ ما مکتبِ جهاد است."
تعبیرِ روح اللهیِ حضرتِ امام در رابطه با حملهی نظامیِ آمریکا به ایران اینگونه است:
"این مانور احمقانه به امر خدای قادر شکست خورد."
«هارولد براون» وزیر وقت دفاع آمریکا در همان زمان در برابرِ سؤالِ یکی از خبرنگاران غربی که از او پرسید: چگونه این فاجعهی بزرگ اتفاق افتاد؟ در حالی که به شدت آشفته و متعجب بود، گفت:
"آیت الله خمینی در بالکنِ محل سکونت خود حضور یافت و با هر حرکتِ دستِ او یک هواپیما به زمین افتاد!"
این عبارت شاید در لحظهی نخست کمی شوخی به نظر برسد اما اشاره به واقعیتی دارد که امام و امتِ امام، «هارولد براون» را در کُنش به واقعهی یداللهیِ طبس به یک چنین واکنشی کشانده بود؛ خدا آن جملات را بر زبانِ او جاری ساخت تا وزیرِ وقتِ دفاع آمریکا در حالتی غیر قابل کنترل و ناخواسته و غیرِ معمول، به آن اعتقاد و باورِ به خدا در امام و امتِ امام اعتراف کند که دستِ امدادِ خداوندی روی سرِ این مردمِ خداباورِ انقلابی است.
جیمی کارتر رئیس جمهورِ وقتِ آمریکا هم پس از شکست در حمله و تجاوزِ نظامیاش به ایران گفت:
"سرنوشت انتخابات آمریکا در تهران رقم خواهد خورد."
و این تنها یک اعتراف نبود، اقرار به شکستِ هیمنه، ابهت، سیطره و تابوی امپریالیسم و فروپاشیِ یک عمر سیطرهی آمریکا بر جهان بود، در برابرِ عظمتِ امام و کرامتی که او برای ملتش به ارمغان آورده بود. کارتر در این یک جمله پذیرفت که در برابرِ شأن و صلابتِ حضرتِ امام حقیر و ذلیل است. (ای به قربانِ حضرتِ امام!)
...
و آن هنگام که با پیش بینی حضرتِ امام، او در انتخابات دوره دوم ریاست جمهوریاش در آمریکا شکست خورد، تیرِ خلاصِ آخر را زد و اظهار داشت:
"سال های آخر ریاست جمهوری، من در گروگان آیت الله خمینی بودم."
قربانِ امام و راه و روشِ خدامحورانهاش! «من کان للهَ کانَ اللهُ لَه»
حضرتِ آقا (أدامَ اللهُ ظِلَّهُ الوارِف) هم در دیدار با مردمِ آذربایجان[1] فرمودند:
"خدا با شماست، خدا با شماست. «من کان لله کانَ اللهُ لَه» وقتی ملت در راه خدا حرکت میکند، خدا به او کمک میکند، سنتهای الهی به او کمک میکنند. دلهای مردم دستِ خداست. این عزم و ارادههای راسخ، مصنوع یدِ قدرت الهی است."
ما اینها را فراموش کردهایم!- ۹۴/۰۲/۰۵