۰۴
تیر
برگرفته از نوشتهی آقای «مصطفی غفاری»
پرسیدند حالتان چطور است؟ گفتند: "من بحمدالله حالم خیلی خوب است" و شعرِ رضوانیِ شیرازی را خطاب به امام خواندند: بشکست اگر دلِ من به فدای چشمِ مستت / سر خم می سلامت شکند اگر سبوئی
چهار پنج روز از عزل بنیصدر میگذشت. جنگ با عراق و شورش منافقین بعد از اعلام جنگ مسلحانه با جمهوری اسلامی، بحث داغ محافل بود. آیتالله خامنهای که از جبههها برگشته و خدمت امام رسیده بودند، بعد از دیدار، طبق برنامهی شنبهها، عازم یکی از مساجد جنوبِ شهر برای سخنرانی بودند.
خودرو حامل آیتالله خامنهای که از جماران حرکت میکرد، آن روز مهمان ویژهای داشت؛ «خلبان عباس بابایی» که میخواست درد دلهایش را با نمایندهی امام در شورای عالی دفاع در میان بگذارد. آنها نیم ساعت زودتر از اذان ظهر به «مسجد ابوذر» رسیدند و گفتوگوشان را در همان مسجد ادامه دادند.