تمدن خاکی

تمدن خاکی حاوی اسناد و اطلاعات دفاع مقدس به لحاظ تصویری (عکس و سند)، صوتی، متنی و نوشتاری است که هدف اصلی آن تبادل اطلاعات بین کاربران و دارندگان اسناد جنگ می باشد

تمدن خاکی

تمدن خاکی حاوی اسناد و اطلاعات دفاع مقدس به لحاظ تصویری (عکس و سند)، صوتی، متنی و نوشتاری است که هدف اصلی آن تبادل اطلاعات بین کاربران و دارندگان اسناد جنگ می باشد

اینجا محلی است برای تبادل تصاویر و فیلم‌های دفاع مقدس و ایرانِ معاصر.
ما این وبسایت رو زدیم تا تصاویرِ روزگارِ جبهه و جنگ بدینوسیله در معرضِ نمایشِ عموم و علاقمندان قرار گیرد. لطفاً جهت تبادلِ اطلاعات، مجموعه‌ی ما را یاری فرمائید.

کلمات کلیدی
پیوندهای روزانه

پهلوان شهید احمد رضائی

يكشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۲۳ ب.ظ

شهید، پهلوان احمد رضائی

... یک کسی مثلِ «احمد رضائی» نذرِ روزه ‌کرده بود! روزه می‌گرفت و وسطِ خرماپزانِ جنوب و در آن هوای داغِ «پاسگاهِ زید»، بینِ دو خاکریزِ خط اول و دوم می‌دوید! بهش می‌گفتند: "دیوانه! این کارها چیه می‌کنی!" می‌گفت "می‌خوام این گوشت‌هائی که از حرام در بدنم روئیده آب بشه"!

کُشتی‌گیر و باستانی‌کار بود؛ قبل از جبهه آمدنش و جبهه‌ای شدنش، در و همسایه‌ها و دیگران ازش می‌نالیدند! بچه‌تر که بود روزی نبود باباش بخاطرِ شکایتِ در و همسایه، احمد رو سیر کتک نکنه! به حدی که هر بار که از کتک زدن خسته می‌شد می‌اومد به مادرِ احمد می‌گفت: "بچه‌تو کُشتم؛ بگو بِرَن جمعش کنن!"
پاش که به جبهه باز شد از این رو به اون رو شد. اصلاً این احمد دیگه اون بچه‌ی تخس و تار روزهای دیروز نبود. از جبهه که بر می‌گشت تمامِ وجودش لبخند بود و در مواجهه با در و همسایه‌ها سر به زیر شده بود و سرش را بالا نمی‌گرفت؛ انگار از خاک و خاکریزِ جبهه، یک بغل حجب و حیا سوغات می‌آورد. باباش می‌گفت خیلی اصرار داشت پاهامو ببوسه، نمی‌گذاشتم. یه بار خواب بودم که متوجه شدم زیرِ پام نشسته و کفِ پاهای منو می‌بوسه. غرقِ اشک بود و ازم حلالیت می‌طلبید.

شهید احمد رضائی و شیخ محمد تهرانی

شهید احمد رضائی و دوستانِ شهیدش / تابستانِ 62 / صحنِ سپاهِ شاهرود- اعزام نیرو
شهدای در تصویر از راست: (1) شهید علیرضا رضائی -با شلوار خاکی و بلوز- (2) شهید احمد رضائی -پاکت در دست- (3) شهید علی رحیمی -بینِ شهید علیرضا رضائی و شهید احمد- (4) شهید منصور جلالی -پیراهن قهوه‌ای در کنارِ احمد (5) شهید شیخ محمد تهرانی پیراهن سفید در کنار منصور (6) شهید حسن عربعامری -آن که سمتِ چپِ پیراهنِ آبی با محاسنِ بلند، سرک کشیده و نگاه به دوربین دارد.

احمد گمشده‌ای بود که خودش رو با جبهه و جنگ پیدا کرد. «شیخ محمد تهرانی» در همین مسیر، رفیقِ صمیمی و یارِ خلوت و جلوتِ احمد شد و احمد با شیخ محمد و امثالِ شیخ محمد، جهت گرفت. جهتِ رو به اعتبار و تعالی با ریاضت‌های نَفَس‌گیرِ «نفْس کُشانِ» خطِ «پاسگاهِ زید»، شور و حالِ خدائیِ احمد و دعوتِ خدا از احمد.

شهید احمد رضائی فتح خرمشهر

مرحله‌ی اولِ عملیاتِ «الی بیت المقدس - فتحِ خرمشهر-»
ایستاده از راست: برادرِ آزاده «سید محسن صداقت» / حاج ابراهیم رحیمی و شهید حسن عرب‌حجی
نشسته از راست: شهید احمد رضائی و شهید احمد امیریان

و آن جوانِ شَر و شور و غیر‌قابلِ تحملِ در و همسایه! شد «پهلوان احمد رضائی»؛ شد پهلوانِ شهید احمد رضائی!

در پاتکِ مهرانِ عملیاتِ «والفجرِ 3»، بچه‌ها زدند به دلِ تانک‌های در حالِ هجومِ عراقی‌ها، «احمد»، «شیخ محمد تهرانی»، «بابا خانی»، «پرویزِ پروانی» و برو بچه‌های دیگه‌ی گردانِ کربلا؛ رفتند وسطِ قتلگاه و میدانِ رزمِ تانک‌ها و کاری کردند کارستان. ... در نهایت، پاتکِ عراقی‌ها دفع شد و بچه‌ها مزدِ تلاش و زحماتشان را گرفتند؛ سرها به زمین افتاد و روح‌ها به عرشِ اعلا پر کشید. ...

دفترچه‌ی عبدالرحیم

دست‌خطِ «شهید احمد رضائی» که در دفترچه‌ی «عبدالرحیم» به یادگار مانده است: 
پیغمبرِ اکرم صلی الله علیه و آله و سلم: "محبوب‌تر از هر چیز نزدِ خداوند، جوانی است که از گناه توبه می‌کند و از پیشگاهِ الهی طلبِ آمرزش می‌نماید."

خدایا برو بچه‌های ما از کجا به کجا رسیدند؟!

  • Mohammad Abbasi

نظرات  (۴)

چند روزی نبودی برادر؟ دلم برایت تنگ شده بود.
سلام خوبین ممنونم عالی بود

سلام

آنان همه از تبار باران بودند

رفتند ولی ادامه دارند هنوز

کم لها من مجید سوزوکی های دفاع مقدس! کسانی که به یک جذبه و با یک اشارت حق بیدار شدند

خوش بحالشان!

  • محمدم- محمد-
  • حاج محمد آقای، دوست داشتنی حال کردم با نوشته هات

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی