تمدن خاکی

تمدن خاکی حاوی اسناد و اطلاعات دفاع مقدس به لحاظ تصویری (عکس و سند)، صوتی، متنی و نوشتاری است که هدف اصلی آن تبادل اطلاعات بین کاربران و دارندگان اسناد جنگ می باشد

تمدن خاکی

تمدن خاکی حاوی اسناد و اطلاعات دفاع مقدس به لحاظ تصویری (عکس و سند)، صوتی، متنی و نوشتاری است که هدف اصلی آن تبادل اطلاعات بین کاربران و دارندگان اسناد جنگ می باشد

اینجا محلی است برای تبادل تصاویر و فیلم‌های دفاع مقدس و ایرانِ معاصر.
ما این وبسایت رو زدیم تا تصاویرِ روزگارِ جبهه و جنگ بدینوسیله در معرضِ نمایشِ عموم و علاقمندان قرار گیرد. لطفاً جهت تبادلِ اطلاعات، مجموعه‌ی ما را یاری فرمائید.

کلمات کلیدی
پیوندهای روزانه

کانال کمیل

عکس مربوط به اردوی سال 85 / دانشجویان و هنرمندانِ دانشگاهِ «علم و هنر» در زیارت از «کانالِ کمیل»

[روایتِ اخیر در کانالِ کمیل]

... «کانالِ کمیل» کانالِ بچه‌های گردانِ کمیلِ لشکر 27 حضرتِ رسول بود. کانالی که کانالی شد برای پر کشیدنِ بچه‌های گردانِ کمیل. گردانِ کمیل که مشهور بود به گردانِ عاشقان. «ابراهیمِ هادی» هم در همین کانال پر کشید و پرِ پرواز گشود.

ابراهیم هادی

 ابراهیم هادی / «ابراهیم» پا در پای آتش گذاشت!

این کانال، «کانالِ ابراهیم» هم هست. ابراهیم پا در پای آتش گذاشت. بچه‌ها 6-5 روز در دلِ معرکه‌ی آتش و گلوله و تیر و ترکشِ عراقی‌ها ایستادند. مردانه هم ایستادند. با لبِ تشنه؛ بدون آب و غذا و مهمات! گردانِ کمیل گردانِ عاشقان:

"امروز روزِ پنجم است که در محاصره هستیم. آب را جیره بندی کرده‌اند؛ نان را جیره بندی کرده‌اند همه تشنه‌اند الا شهدا که هم اکنون در انتهای کانال آرمیده‌اند. فدای لب تشنه‌ات ای پسرِ فاطمه"

این دست نوشته، آخرین برگ از دفترچه‌ی یکی از همرزمانِ ابراهیم است که سال‌ها بعد همراهِ پیکرِ مطهرش که متلاشی شده بود تفحص شد.

کانالِ گردانِ کمیل

اینجا کانالِ کمیل است. کانالِ ابراهیم؛ ابراهیمی که «هادی»ست. هدایت می‌کنه. فرمانده است. چرا من و تو الآن اینجائیم؟ دستِ هدایتِ «هادی» را ببین! کیا نمی‌خواستن بیان؟ کیا بال بال می‌زدند که بیان؟ اینجا مقامِ ابراهیم است و تو دعوت شُده‌یِ به این مقامی! تو رو دعوت کرده که «مقامِ ابراهیمی» بگیری! همان طور که علم‌الهدی ترو دعوت کرد به هویزه که مقامِ حسینی بگیری! (حسینِ علم‌الهدی). همان طور که همت ترو دعوت کرد که «همت»، بلند داری، (ابراهیمِ همت)؛ «همت بلند دار که مردانِ روزگار از همتِ بلند به جائی رسیده‌اند!» چرا «حسنِ باقری» در روزهائی که دوستان و همرزمانش رفتند مکه و حاجی شدند، مکه نرفت و آمد فکه؟ و فکه، او را به خدای مکه رساند! این مناطق دولتسرای آنهاست! اینجا معرکه‌ و مذبحِ اسماعیل است! اینجا معرکه‌ی اسماعیل‌ها و مَذبحِ آنهاست! اینجا «دیرِ مغان» است! «مریدِ پیرِ مغانم ز من مرنج ای شیخ  /  که وعده تو کردی او به جا آورد» اینجا خراباتِ مغان است! «در خراباتِ مغان نورِ خدا می‌بینم  / وین عجب بین که چه نوری ز کجا می‌بینم؟!»

... اینجا جستجوگر، «هادی»ست! «ابراهیمِ هادی» او به جست و جوی ما که گم شده‌ی واقعیِ این دنیا هستیم، آمده! او به دنبالِ پیدا کردنِ ماست! «قراره حقیقی» اینه که او ما را تفحص ‌کنه! چون ما او را کِشاندیم به این مناطق! «من» و «تو»! و آینده‌ای که او از من و تو آرزو داشت! کشانده اینجا! اگر این آینده مدّ نظر او نبود که الآن او اینجا نبود! اگر این آینده مدّ نظر او نبود که الآن ما اینجا نبودیم! من و تو سال‌ها قبل او را برای امروز و فردائی بهتر کشوندیم اینجا! اینجا مذبح و مقتلِ اسماعیل‌های گردانِ کمیله. مقتل و مشهدِ «محمودِ ثابت نیا» فرمانده‌ی گردانِ کمیل / مقتل و مشهدِ «علیرضا بنکدار» معاونِ گردانِ کمیل / این جستجوگرانِ کاوشگر، من و ترو آوردند اینجا که معبر و کانالِ پروازِ بچه‌ها را نشانِ‌مان بدن. که بچه‌ها! می‌توان در دلِ آتش بود و پَر گرفت. می‌شود بدونِ امکاناتِ آب و غذا و دونه بود و بال و پر باز کرد و آسمان گرفت. می‌شود تو خط و خاکریزِ جبهه‌ی تحریم‌ها و تهدیدهای اقتصادی و نظامی زد به خطِّ دشمن و تسلیم نشد! می‌شود در اون لحظاتی که دشمن ترا به «مذاکره» می‌خواند و احتیاج به نرمشِ تو دارد، تو با انتهای رمقی که در جانت مانده، فریادِ «هیهات من الذله» و «یا حسین» سر دهی؛ شعارِ «الموت لامریکا» و «الموت لصدام»؛ / می‌شود تو کوچه پس کوچه‌های هواها و آرزوهای دنیائیِ دلت، به هر چه «بی‌دلی» و «بی‌حاصلی» و «وابستگی» است، جوابِ «نه» داد؛ می‌شود به هر چه یانکی و مانکی و چت و وایبر و فیس بوک و واتساب و کوفت و زهرِ مارِ دیگه پشتِ پا زد و عاشق شد. می‌شود تو مملکتِ «ابراهیمِ هادی»‌ها تو دانشگاه و خانه و کاشانه، «ابراهیم» بود. بچه‌ها! شهدا یک کانال رو با همه‌ی محتویات و تاریخ و افتخارش به شما هدیه دادند! این کانال رو بردارید ببرید بچسبونید گوشه‌ی دلتون! و با اطمینان، وسطِ محاصره‌ی صهیونیست‌ها و وهابی‌ها و داغِ آتیش و تیر و ترکشِ شیطان‌های بزرگ و کوچک و گناه و نگاه و دوستی‌های پوچ و هیچ و عشق و افاده‌های الکی و خیالیِ و در بدری و أرباً أرباً شدن‌های ماهواره‌ای، بدانیم که «کانالِ کمیلِ والفجرِ مقدماتی» همراهمون هست؛ ... ... ... ... ... ... .... .... ... .. ... ... .... .... .... .... ... ... .. ... ... ... ... .. .. .... .. ... می‌شود تو محاصره‌ی اقتصادی و نظامی بود اما فرصتِ سو استفاده به دشمن نداد! می‌شود در همان حال که تشنه‌ای و «آب را جیره بندی کرده‌اند، نان را جیره بندی کرده‌اند» در مقابلِ دشمن ایستاد و به وعده‌ی دشمن دل خوش نکرد و به دشمن لبخند نزد!

یکی از کانال های نفررو در فکه

 شدتِ آتشبارانِ دشمن در این تصویر را می‌توان (تا حدودی) از گلوله‌های آرپی‌جی‌ و خمپاره‌های باقیمانده از عراقی‌ها که طیِ 6-5 روز محاصره‌، دائماً رو سرِ بچه‌ها بوده و وفورِ ترکش‌های اطرافِ این «کانالِ نفررو» حدس زد! (یا لیتنی کنت معکم فأفوزَ فوزاً عظیما) 

می‌شود آدم وسطِ محاصره‌ی فرهنگی و شبیخونِ فرهنگی و ناتوی فرهنگی و جنگِ تمام عیارِ جوان کشِ «صدا و تصویر و حرکتِ استعماری»، محکم ایستاد و مثلِ ابراهیمِ هادی، مَرد بود و سینه سپر کرد. می‌شود آدم وسطِ سیم خاردارها و میادینِ پر از مین و توپ و خمپاره و گلوله‌ی دشمن بود، اما اسیر نشد! بچه‌ها! اینها اسیر نشدند! اینها اسیرِ آرزوی دشمن نشدند. و آرزوی دشمن را به گور بردند!!

خیلی‌ها رو دشمن به اسارت برد، درست! اما بچه‌ها در همان اسارت هم اسیرِ دشمن و میدانِ دشمن نشدند.

«ابراهیمِ خلیل» را گرفتند و آوردند و تو منجنیق گذاشتند و پرتش کردند تو آتیش! ولی نتونستند او را اسیرِ تمنیات و آرزوهای خودشون بکنند. بچه‌ها! اینجا یک ابراهیم نیفتاده! یک «هادی» نیفتاده! ابراهیم‌ها افتادند. هادی‌های این امت، ابراهیم‌های این ملت افتادند! بروبچه‌های گردان‌هائی نظیرِ گردانِ کمیل و «گردان گردان، کمیل»! ده تا ده تا! بیست تا بیست تا! صد تا صدتا! گردان به گردان! کمیل به کمیل! شنیدید تو فیلمِ آژانسِ شیشه‌ای حاج کاظم می‌گه: "می‌دونی یک گردان بره یک گروهان بر ‌گرده یعنی چی؟! می‌دونی یک گروهان بره یک دسته بر ‌گرده یعنی چی؟!" اینجا همون جاست! اینجا در خیلی از نقاطش از یک گردان، یک دسته هم بر نگشته! یک نفر هم بر نگشته!...

بچه‌ها! نیروی ابراهیمِ هادی باشیم؛ با گردانِ بسیجی‌ها؛ همان مرغانِ عاشقِ آغشته به عشقی که جایشان در این دنیا نبود. همان‌ها که گفتند گورِ بابای دنیا و حسینی شدند. به «زمین» پشت کردند و «آسمانی» شدند. اقتدا به «خانم زهرا» کردند و مفقود شدند. «علی اکبر» و «اباالفضلی» شدند؛ إرباً اربا شدند. بچه‌ها! تو همین کانال بمونید. مثلِ همین شهدا که سال‌های سال موندند. پیکرهاشون هم برنگشت.

  • Mohammad Abbasi

نظرات  (۴)

بازم سلام...

اون دست نوشته از شهید حسین رازی نسبه. البته خودت بهتر می دونی فقط نمی دونم چرا اسم شهیدو نیاوردی

یک جمله زیبا از شهید ابراهیم هادی به یادگار مانده؛ «همه ی اجر ها در گمنامی است»

و پیامبر فرمودند: «طوبی لعبدٍ نُوَمة »خوش بحال گمنام ها!

می گن 600 تا استاد!!! دانشگاه!!!! به رییس جمهور!!! نامه نوشتن تا شعار "مرگ بر آمریکا" از راهپیمایی ها و قاموس ملت ایران حذف بشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

نمی دونم چرا این آقایان به مقام معظم رهبری این نامه را ننوشته اند؟!!!یعنی آقا تو این کشور این قدر گمنامه که اسم و رسم و آدرس و نشانیشو ندونند ونامه ی ایشون رو به دیگری بدهند؟!!!

طوبی لعبد نومة!.....

اصلا مگه سیاست های راهبری و کلان نظام در حیطه و اختیارات رییس جمهوری که در این مورد به ایشان نامه نوشته اند؟!!!

یعنی، زنده باد کمیل! محسن مطلق هنوز زنده است؟ پس کجایند این گردان کمیلی ها؟

شیر خدا و رستم دستانم آرزوست.

پاسخ:
تو چقد خوبی سید!
سلام میشه ازتون بپرسم این عکس شهید هادی و از کجا آوردین؟تا حالا ندیده بودمش
سلام
):
سوال بدی پرسیدم که جواب ندادید):
خداحافظ
عاقبتتون بخیر یا علی

سلام خدا قوت محمد اقا حاجی سردار عزیز

سلام خانم ریحانه این محمد اقا لحظه لحظه با شهدا بوده زندگی کرده کارش خیلی درسته عکس هر کی رو داشت هیچ بعید نیست شک نکنید

همرزم شهدا بودند و عاشق شهدا بودند و هستند گوشت و خونشون با شهدا گره خوردخ شخید ابراهیم هادی که معروف هستند از شهدایی عکس دارند که عکس جبهشون رو خانوادشون هم ندارند ارشیو بسیار کاملی دارند

البته شرمنده زیاده گویی کردم

پاسخ:
و علیکم السلام و رحمه الله
حاجی جان! ایکاش این‌ها که فرمودی، شاملِ حالِ ما می‌شد! با شهدا بودن و مسئولیتشون رو به دوش کشیدن، خیلی سخته نازنین!

  "فریاد کآن زمان که جوانان اهل بیت

  گلگون کفن به عرصهٔ محشر قدم زنند

  جمعی که زد بهم صفشان شورِ کربلا

  در حشر، صف زنان صف محشر بهم زنند!"

خدا به دادِمون برسه!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی