تمدن خاکی

تمدن خاکی حاوی اسناد و اطلاعات دفاع مقدس به لحاظ تصویری (عکس و سند)، صوتی، متنی و نوشتاری است که هدف اصلی آن تبادل اطلاعات بین کاربران و دارندگان اسناد جنگ می باشد

تمدن خاکی

تمدن خاکی حاوی اسناد و اطلاعات دفاع مقدس به لحاظ تصویری (عکس و سند)، صوتی، متنی و نوشتاری است که هدف اصلی آن تبادل اطلاعات بین کاربران و دارندگان اسناد جنگ می باشد

اینجا محلی است برای تبادل تصاویر و فیلم‌های دفاع مقدس و ایرانِ معاصر.
ما این وبسایت رو زدیم تا تصاویرِ روزگارِ جبهه و جنگ بدینوسیله در معرضِ نمایشِ عموم و علاقمندان قرار گیرد. لطفاً جهت تبادلِ اطلاعات، مجموعه‌ی ما را یاری فرمائید.

کلمات کلیدی
پیوندهای روزانه

رابطه‌

يكشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۱۹ ق.ظ

روایتگری

راویِ امسالمون می‌گفت: بعضی وقت‌ها «خدا» برای این‌که بفهمیم «چند مرده حلاجیم» میونِ رابطه‌ی خودش و بنده‌ش سنگ می‌ندازه! تا متوجه‌مون کنه که عمقِ این رابطه چقدره!

گاهی «مَحَکِ تجربه»، خیلی‌ها رو که در رابطه‌شون ناخالصی و ریا و آلودگی هست، «رفوزه» و «روسیاه»می‌کنه. همون‌طور که شیطون رفوزه شد!

«خوش بود گر محکِ تجربه آید به میان / تا سیه روی شود هر که در او غش باشد»

مواظب باشیم که خدای نکرده در این ارتباط رفوزه و روسیاه نشیم!

هر کسی را هم که خدا بیشتر دوسِش داره، در ظاهر بیشتر اذیتش می‌کنه؛ هی پیچ و تابش می‌ده! 

 

 

در این رابطه حکایتِ «آهنگر و خدا» شنیدنی است:

آهنگری بود که پس از گذران جوانیِ پر شر و شور، تصمیم گرفت روحش را وقف خدا کند. سال‌ها با علاقه کار کرد، اما با تمام پرهیزگاری، در زندگیش چیزی درست به نظر نمی‌آمد، حتی مشکلاتش مدام بیشتر می شد!
روزی دوستی به دیدنش آمد و پس از اطلاع از وضعیت دشوارش به او گفت:

"واقعاً عجیبه! درست بعد از این‌که تصمیم گرفتی مرد خدا ترسی بشی، زندگیت بدتر شده. نمی‌خواهم ایمانت را تضعیف کنم اما با وجودِ تمام تلاش‌هایت در مسیر روحانی، هیچ چیز بهتر نشده!"

آهنگر جواب داد:
"در این کارگاه، برایم «فولاد خام» می‌آورند که باید از آن «شمشیر» بسازم. می‌دانی چه طور این کار را می‌کنم؟ اول فولاد را به اندازه‌ی جهنم حرارت می‌دهم تا سرخ شود. بعد با بی‌رحمی، سنگین‌ترین پتک را بر می‌دارم و پشت سر هم به آن ضربه می‌زنم تا این‌که فولاد شکلی را که می‌خواهم بگیرد. بعد آن را در ظرف آب سرد فرو می‌کنم، بطوری‌که تمام این کارگاه را بخار فرا می‌گیرد. فولاد به خاطر این تغییر ناگهانی دما، ناله می‌کند و رنج می برد. یک بار کافی نیست، باید این کار را آن قدر تکرار کنم تا به شمشیر مورد نظرم دست یابم.
گاهی فولاد نمی‌تواند تاب این عملیات را بیاورد. حرارت، ضربات پتک و آب سرد باعث ترک خوردنش می‌شود. می‌دانم که از این فولاد هرگز شمشیر مناسبی در نخواهد آمد لذا آن را کنار می‌گذارم.
من می‌دانم که فولادِ کوره‌ی ابتلائاتِ پروردگار شده‌ام و خدا دارد مرا در آتش رنجِ کارگاهِ خود فرو می‌برد. ضربات پتکی را که بر زندگی من وارد کرده پذیرفته‌ام و گاهی به شدت احساسِ سرما می‌کنم، انگار فولادی داغ باشم که از آب دیده شدن رنج می برد. اما تنها چیزی که می‌خواهم این است: خدایا! از کارَت دست نکش؛ تا شکلی که تو می‌خواهی به خود بگیرم! با هر روشی که می‌پسندی ادامه بده؛ هر مدت که لازم است؛ اما هرگز مرا به میان فولادهای بی‌فایده پرت نکن!"

 رابطه زدنِ با خدا بلاها و آزمون‌هائی داره که مطمئناً سخت‌ و طاقت فرساست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

من دو تا آهنگر می‌شناسم که در جبهه به شهادت رسیده‌اند. هر دو هم 18 ساله بوده‌اند:

شهید حسن عباسی

یکی شهید «حسن عباسی» است (لینک به مطلبِ مربوطه)


شهید محمد دهقان نژاد سمت چپ تصویر

و دیگری شهید «محمد دهقان‌‌نژاد» -آن که نگاه به دوربین داره- (لینک به مطلبِ مربوطه)

  • Mohammad Abbasi

نظرات  (۴)

ارواح مطهر شهدا شاد و در جوار رحمت الهی متنعم
  • فاطمه امیرفخریان
  • روحشون شاد انشاالله
    از کربلای 4 میگید

    سلاممممممممممممممممممممممممم

    ببینم حاجی! این بنده خدا آهنگر رو که تو حوض آب ننداختیش؟

    این شهید حسن عباسیِ آهنگر تو آسمونه و دکتر حسن عباسیِ پر مدعا تو زیر زمینِ اوهام!!!

    ای کاش دکتر! حسن عباسی(رییس امنیت بدون مرز! در توهین به همه) هم کمی از شهدا یاد می گرفت، (حداقل آهنگری را!) و مرحوم علامه طباطبایی ره و شهید مطهری ره و ایت الله العظمی جوادی آملی را به سُخره نمی گرفت که اینها نمی دانند که اسلام فلسفه ندارد و حکمت دارد و مرد نیستند تا مناظره کنند!!! میان ماه من تا ماه گردون / تفاوت از زمین تا آسمان است؛

    تازه خودش هم ابتدایی ترین مسایل فلسفه را نمی داند؛ آرخه و آپایرون یونانی را با هم قاطی می کند!!! که دم از فلسفه اسلامی می زند!!!!

    ...

    آقای دکتر حسن عباسی! بشنو این سخنِ حضرت علی ع را که می‌فرماید: رحم الله امرءٌ عرف قَدرَه و پا از گلیمت درازتر نکن که؛

    ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست / عِرض خود می بری و زحمت ما می داری!

     

    تأیید کنی ها!!! به حرمت خون شهید مطهری عزیز که به تیر ناجوانمردی زخم خورده است.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی