خدایا علی را! و باز هم «علی» را دریاب که بی کس است و تنها!
"هر کس پای «هیهات من الذله» در مقابلِ «شیطانِ بزرگ» ماند،
اگر در کربلا هم میشد میماند"
السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک ...
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین
در کارزارِ کربلا، کار به ظهرِ عاشورا که میرسد رفته رفته این غربت و بیکسی بیشتر رخ مینماید. انگار بیکسی و غربت هم یارانِ یزید میشوند. آب هم به سپاهِ یزید میپیوندد و تشنگی یار و همدمِ سپاهِ حق میگردد!
«دنیا» و «نفس» در اجتماعِ حاکمِ دارالامارهی «اسلامِ یزیدی» همه را گرد آورده است! جمود و جهل و ظلمت و ریش و تسبیح و عمامه و حتی علمای قوم و وکلای ملت و ریش سفیدان و زعمای امتِ رسول الله را؛ از کوفی و شامی و مکی و دیگران گرفته، تا آنها که ایرانی بودند! من شنیدهام که از ایران هم در آن اجتماعِ عظیمِ «اهالیِ کوفه» حضور داشتهاند! و مپندار که «اهلِ کوفه» تنها ساکنانِ یک شهرند!
نگوئید «تو» همه را زدهای! به «والله» همهی اینها که نام بردم در آن روزگارِ تنهائیِ «حسین» حضور داشتند! حتی «خدا» هم بود! ولی نه در باورِ «نفس» و اعتقادِ به «دنیا»ی کوفیان؛ خدا بود در لفظ و در لقلقهی زبانِ «ألنّاس» (مردم)، که «عَبیدُ الدنیا» شدند، "الناس عَبیدُ الدُّنیا و الدّینُ لَعقٌ عَلَی ألسِنَتِهِم یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّت مَعَایِشُهُم، فَإذا مُحِّصُوا بِالبَلاءِ قَلََّ الدَّیَّانونَ"
این جملاتِ آقا اباعبدالله است که ترجمهاش این است: "مردم بندگانِ دنیایند و دین لقلقهی زبانِ آنان است. دین را نگه میدارند تا جایی که گذرانِ زندگی آنها پا برجا باشد ولی زمانی که به بلا آزموده میشوند «دین داران» کماند!
تا بوده چنین بوده! دنیا و نفس در طولِ تاریخ و در یک اتحادِ هماهنگ، همه را در کنارِ شُریح و عبیدالله و شبث و عُمر و شمر و خولی و حرمله و عَمرو و زید؛ گرد میآورد تا عرصه را بر مردمانِ مردِ اسلامِ ناب تنگ کند و آنها که تن به ذلت نداده و نمیدهند خود را برای کشته شدن آماده میکنند. "ان الله قد شاء أن یراک قتیلا" که حق و حقیقت، کشته نشود. که «الاسلام» که همان «اسلامِ نابِ رسول الله صلوات الله علیه و آله و سلم» است، به «والسلام» نرسد!
...
خدایا! ظهرِ عاشورای جنگِ ما کجا بود؟ جنگی که مرشدِ اعظمِ ما گفت: "جنگِ حق و باطل بود. جنگِ فقر و غنا بود. جنگ ایمان و رذالت بود." خدایا زمانِ بیکسیِ «امام» کجا بود؟ آن بعد از صلاتِ ظهری که رو به پایان بود؟ خدایا! «والفجر» عاشورای جنگِ ما، «و لیالٍ عشرِ» آن حماسهی عاشورائیِ حضرتِ امام کجاست؟
خدایا! خیبر است که سردارانی چون «حاج همت» و «حمید باکری» تنها و بی یار شدند؟ بدر است که مهدیِ باکری در مقابلِ دشمنِ تا بنِ دندان کینه و بغض و حقد و آتش قرار گرفته بود؟ کربلای 5 است که تمامِ یزید و یزیدیّت بر ضدیتِ «حق» مجسم گشت؟ عبیدالله حاضر بود و شبث و شریحِ قاضی. آمریکا بود و عربهای نامردِ متمولِ زر و تزویر و صهیونیستها!
انگار تا بوده رسمِ تاریخ بر این بوده که علمدارانِ اسلامِ ناب محمدی (صلوات الله علیه و آله و سلم) عاقبتشان به «تنهائی» و «بیکسی» ختم شود.
...
خدایا «قطعنامه» در کدام خانهی شطرنجیِ تاریخ میگنجد؟ و صفینِ در کدام معرکهی انقلابِ ما سردارای چون «مالکِ اشتر» را وادار به عقب گرد میکند؟ خدایا علی را! و باز هم «علی» را دریاب که بی کس است و تنها!
...
این دروغِ محض است که «ما اهلِ کوفه نیستیم علی تنها بماند»! تاریخ ثابت کرده که حسین به ظهرِ عاشورا نرسیده تنهاست! و تاریخِ انقلابِ ما نیز! و آن 72 یار عاشورائیِ حسین که تمثیلِ یارانِ اندکِ سپاهِ حق اند در برابرِ لشکرِ بیشمارِ شیطان که به اندازهی خودِ حقیقت، حقیقت دارد.
مگر امامِ ما هم مجبور به نوشیدنِ جامِ زهر نشد؟ جامِ صلح و سازش بر او نوشاندند چون «علی» در صفین! / او نیز چون اجدادِ پاک و مطهرش با زهرِ خودیهای به ظاهر مسلمان، خون به جگرش شد، چون «حسن» / و در حالی که تنها بود به اجدادِ مظلوم و مطهرش پیوست؛ چون «حسین» / و عاقبت به بسیجیانش ملحق شد، چون خودش که روحِ خدا بود در کالبدِ زمان / به همان سپاهِ اندکی که او را در «فکه» و «شلمچه» و «خرمشهر» و «طلائیه» و «جزایر» تنها نگذاشتند. همان سپاهی که با او به انقلاب رسیدند و با او در جمعیتِ اصحابِ حسین گم شدند. او با بسیجیانش محشور شد و پیوست به «حاج ابراهیم همت»، به «حسنِ باقری»، به «علی هواشمی»، به «اوستا عبدالحسینِ برونسی»، به «مهدی زین الدین» و ... و ... و... و بقیه را تو بگو اگر میشناسیاش! ...
خدایا! ظهرِ عاشورای جنگِ ما کجاست؟ و بعد از ظهرِ زمانِ بی کسیِ امامِ ما کجا خواهد بود؟ خدایا! «ولیالٍ عشرِ» آن حماسهی عاشورائیِ حضرتِ ولی کجاست؟ قبلهی کربلا را به من بنما؛ گودیِ قتلگاهِ را نشانم ده! دلم برای حسین و یارانِ حسین تنگ شده! دلم برای امام و دوستانِ شهیدم بی قرار است!
...
پرسید: نام این سرزمین چیست؟ ... همینکه نام «کربلا» را شنید فرمود: " «اللهُمَّ إنّی أعوذُ بِک مِن الکَربِ وَ البَلاء» ... این مکان جای فرود آمدن ما و محل ریختنِ خون ما و جایگاه قبور ماست؛ این خبر را جدّم رسول خدا صلی الله علیه و آله به من داده است."
هنوز از کربلایت / به گوش آید صلایت / حسین جانها فدایت / حسین جانها فدایتبا دستانِ بسته به شهادت رسیدند
با سیم تلفن دست و پای او را بسته بودند
پیامی که شهدای دست بستهی غواص به جامعهی امروز ما دادند:
"نکند آمریکا و غربِ سیلی خورده، در مملکتِ امام با دستهای بسته زنده به گورتان کنند!"حضرتِ «رهبر» در
همین مراسمِ سالگردِ ارتحالِ حضرتِ امام فرمودند: "راه امام را گم کنیم سیلی خواهیم
خورد."
- ۹۴/۰۳/۲۱