تمدن خاکی

تمدن خاکی حاوی اسناد و اطلاعات دفاع مقدس به لحاظ تصویری (عکس و سند)، صوتی، متنی و نوشتاری است که هدف اصلی آن تبادل اطلاعات بین کاربران و دارندگان اسناد جنگ می باشد

تمدن خاکی

تمدن خاکی حاوی اسناد و اطلاعات دفاع مقدس به لحاظ تصویری (عکس و سند)، صوتی، متنی و نوشتاری است که هدف اصلی آن تبادل اطلاعات بین کاربران و دارندگان اسناد جنگ می باشد

اینجا محلی است برای تبادل تصاویر و فیلم‌های دفاع مقدس و ایرانِ معاصر.
ما این وبسایت رو زدیم تا تصاویرِ روزگارِ جبهه و جنگ بدینوسیله در معرضِ نمایشِ عموم و علاقمندان قرار گیرد. لطفاً جهت تبادلِ اطلاعات، مجموعه‌ی ما را یاری فرمائید.

کلمات کلیدی
پیوندهای روزانه

حسین‌های باحسین، «حسین باور»ها / (قسمت سوم)

شنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۵۹ ق.ظ

بخشی از روایتِ در هویزه 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بسم الله الرحمن الرحیم

قسمت سوم؛ ادامه‌ی مطلب


«امام» در برابرِ تفکرِ تانکِ در برابر تانک نفرمودند، «تانک»! امام فرمودند: «تن»! یعنی تن در برابر تانک! امام این راهبرد را به فرزندانِ عاشورائی خود دادند: «کربلا»! / فرزندانِ عاشورائیِ من، «کربلا» مقصدِ ماست. پس عاشورائی بجنگید. با پیامِ حضرتِ امام، استراتژیِ نبردِ عاشورائیِ فرزندان روح الله در جبهه‌ها تبیین شد.
امام در همان سالگرد پیروزیِ انقلاب، در سالِ 59 به همه‌ی مستضعفین عالم، (نه تنها به ملت ما!) به همه‌ی آنهائی که ظلم، در برابرشان ایستاده است، فرمان داد که آی ملت‌های ستم‌دیده‌ی ظلم کشیده! اگر قرار است در مقابلِ ستمِ مستکبرین و تمام دنیای آنها بایستید، با تن‌هایتان بایستید! تن‌هایتان را، سینه‌هایتان را در مقابلِ تانک‌های متجاوزین و زورگویان قرار دهید. همان‌طور که حسین فهمیده‌ی 12 ساله، سینه‌اش را مقابلِ تانکِ متجاوزین قرار داد! آی بنی‌صدر و بنی‌صدری‌ها! آی همه‌ی رهبرانِ مرعوب شده‌ی در برابر ظواهرِ مادیِ تکنیک و تاکتیکِ غرب و شرق! پیروزی را «شمشیر» نمی‌آورد، پیروزی را «خون» می‌آورد!

و با چنین تفکری و اندیشه‌ی چنین رادمردی، استراتژی و منشِ عاشورائیِ «پیروزیِ خون بر شمشیر» در دفاعِ مقدسِ ما شکل گرفت، جوشید و جریان یافت.
و «امام حسین» در دل و روح و جانِ «امّتِ امام» مأنوس شد و کربلا به ثمر نشست. و جبهه‌‌های عاشورائی ما شکوفا گشت.
و دراین بُرشِ از زمان! حسین‌های حسین باورِ حسینی در جنگ نمایان شدند و علمِ هدایتِ جنگ را به عهده گرفتند و شدند علم الهدای دفاع مقدسِ ما و افرادی مثلِ حسینِ فهمیده، حسینی که فهمید حسین یعنی چه، شدند علمدارِ جبهه‌ی مستضعفین.

و غلامِ حسین، «افشردی» / که شما او را بیشتر با نامِ مستعارِ «حسن باقری» می‌شناسید؛ این سردار و نظریه پرداز بزرگ جنگ ما، (و به قولِ یکی از سرداران) اعجوبه‌ی جنگ، سند زنده‌ی سنت شکنی در نظریه‌های وارداتیِ نظامیِ غرب و شرق، جسور، شجاع، پرشهامت، خلّاق، مبتکر و از آن مهم‌تر! مرعوب نشده در برابر جهان مادّی و تفکّر نظامیِ کلاسیکِ مبتنی بر ابزار محوری. تحتِ بیرقِ چنین تفکری و با هدایتِ چنین رهبری که الحق و الانصاف «روحِ خدا بود در کالبد زمان» قد برافراشت.

حضرت امام و حسن باقری

«حسن باقری»؛ و ما ادراک حسن باقری!؟ با تفکری ناب و اندیشه‌ای زلال، این جمله‌ی بلندِ خدامحورانه‌اش را به باور رسانید که: "باید به خود جرأت دهیم تا شیوه‌ی جنگ را تغییر دهیم!"
 و با توجه به تجربه‌ی آن یکسالِ اولِ جنگ، فرمود: "این نوع جنگیدن به درد نمی‌خورد." و هنوز که هنوز است و تا سالیان سال، این جمله‌ی برون‌زده از اعماقِ دلِ به خدا رسیده‌ی او انسان را به شگفتی وامی‌دارد!

و در کنارِ او که غلامِ حسین بود، غلامِ حسینی که با تِزها و طرح‌هایش گلوی استکبارِ جهانی را در دفاع مقدسِ ما فشرد؛ «افشردی»، که مادر شهید می‌گوید: هر وقت ازش می‌پرسیدیم در جبهه چه کاره‌ای می‌گفت: "پیاز پوست می‌کُنم" یا می‌گفت: "سقای جبهه و بسیجیان هستم"! یک چنین روحِ بزرگی! و در کنارِ او مردانِ مردی چون «مهدی باکری» و «حمید باکری»/ و «حسین خرازی» / و «حاج غلامحسین بسطامی» / و «ابراهیم همت» / و «مهدی زین الدین»/ و «حسین املاکی» / و «عبدالحسین برونسی»/  و ... و ... و ... درخشیدن گرفتند. و از برکاتِ رهبریِ حسینِ زمان حضرتِ امام و اعتماد بی نظیرش به جوانان  قد برافراشتند. درحالی که هم سن و سالِ الآنِ  شماها بودند و نیز چیزی حدودِ شصت سال با فرمانده و مقتدایشان حضرتِ امام فاصله سنی داشتند. از آن پس این جوان‌ها شدند علمدارانِ دفاعِ مقدسِ ما و مسئولیت‌های بسیار سنگینی در این نبردِ استکبارستیزانه  برعهده گرفتند.

و این چنین بود که ما پس از آن، در سال دوم جنگ با چهار عملیاتِ پی در پی «ثامن الائمه»، «طریق القدس»، «فتح المبین» و فتح خرمشهر در «الی بیت المقدس»، عراقی‌ها را تا مرز عقب راندیم! و آن نزدیک به ۱۰هزار کیلومتر مربع از سرزمین‌های اشغالی‌مان را نیز به حول و قوه‌ی الهی آزاد کردیم.

و چنین شد که نه تنها ارتش عراق بلکه تمام آن 52 کشوری که در طولِ جنگ لی لی به لا لای صدام می‌گذاشتند، تن به شکست دادند؛ و در برابر این تفکّر، زبون شدند (در تمام سطوح، چه در سطح استراتژیک و چه در سطح تاکتیک و چه در سطح عملیات،)‌ که دنیای مادی نخواهد فهمید که تاکتیکِ پیروزی‌ِ «خون» بر «شمشیر» چه بوده است!

همچنین در داخل کشور مردم اطمینان پیدا کردند که طی آن یک سال «لیبرال»‌ها فقط حرف زدند و شعار دادند و هیچ نقطه روشنی را نتوانستند از دشمن بازپس بگیرند.

و نیز در دلِ مستضعفینِ عالم نورِ امید، اعتماد و باوری بوجود آمد که می‌توان بدونِ اتکا به غیر و فقط با تکیه بر قدرت لایزالِ خداوندی یعنی اعتقاد، ایمان و اعتماد به خدا بر قدرت‌های مادّی و نظامی و تا بنِ دندان مسلحِ مستکبرِ غرب و شرق ایستاد. و حتی بر آنها تاخت! و از هیچ قدرتی جز قدرتِ شکست ناپذیرِ لایتغیرِ الهی نهراسید. که هیچ قدرتی بالاتر از خدا و ایمانِ به خدا نیست.

دشمن تا قبل از این نمی‌توانست باور کند که با ظهور انقلاب اسلامی قدرت جدیدی در جهان شکل گرفته است و یک نیروی جدیدِ متکی بر ایمان تمام معادلات آنها را بر هم زده است و در آینده او را به خاک مذلت خواهد نشاند.

در آن یکسالِ اولِ تهاجمِ عراق که ارتشِ ما در یک حالتِ ناپختگی، گیجی و سردرگمی به سر می‌برد یعنی تا قبل از پیروزی‌های بزرگ ثامن الائمه، طریق القدس، فتح المبین و فتح خرمشهر قدرتِ این نیرو نادیده انگاشته شده بود. با ظهور چنین تفکری و بروز چنین پیروزی‌های بزرگی در جبهه‌ی ایمان، قدرت این نیروی خداباور آشکار شد و ارزیابی‌ها تغییر کرد و در دلِ آن و پس از آن دنیا به وحشت افتاد. نیروهای شبهِ نظامی جدیدی، که از فرماندهانِ ارشدش گرفته تا نیروهای تحتِ امرشان آموزش‌ها و مدارجِ سطح بالای نظامی را ندیده بودند و در دوره‌های عالی نظامی حضور نداشتند، ولی پشتِ مدعیانِ کارکشته‌ و ژنرال‌های مجرّب کارآزموده‌ی دنیا را به خاک مالیدند.  
سردار رشید می‌گوید: "من یادم هست در آن روزهای پیروزی عملیات بیت المقدس، نخست وزیر اسرائیل «بگین» بود، او گفت اگر نیروهای ایران از دجله عبور کنند ما با آنها مقابله خواهیم کرد! حقیقتاً آنها نگران بودند که این قدرت، سرزمین عراق را در هم بکوبد و بطرف قدس حرکت کند."
در عملیات بدر هم وقتی بچه‌ها مجبور شدند که عقب بنشینند «ماهر عبدالرشید» آمد داخلِ منطقه و از جمله رفت سراغِ اجسادِ مطهر شهدای ما که در منطقه باقی مانده بودند. و در حالی‌که عصای خودش را بر پیکر مطهر شهدا می‌زد می‌گفت: "خدا لعنت کند صدام را با این بسیجی‌ها می‌شد تا قلب اسرائیل پیش رفت."

الحق که استراتژی و خطّ مشیِ نبرد در جبهه‌های ما که دشمن را بی‌چاره و در نهایت ذلیل و بدبخت کرد را همین شهدا رقم ‌زدند. با رهبریِ امام عزیز از منشِ آقا ابا عبدالله و خطِّ عاشورا که فرموده‌اند: "الإسلام حسینی البقاء".

(ادامه دارد ان شاءالله)

  • Mohammad Abbasi

نظرات  (۱)

سلام

از آنجایی که شما همیشه با سند سخن می گویید دوست داردم بدانم 52 کشور را از کجا فرمودید

شهید حسن باقری می گوید: تا سال 61 ما از 16 کشور اسیر داریم برخی 44 کشور بعضی 36 کشور ناتو و آیت الله جوادی حفظه الله تعالی می فرماید: همه دنیا به عراق کمک می کرد بجز 3 کشور...

این 52 کشور جدید بود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی