مثلِ تمبرِ پُستی
شهید «عباسِ قاسمپور» مثلِ تمبرِ پستی بود! این توانائی را داشت که تا رسیدنِ به مقصد به جمعهای باصفا و خدائیِ بچهها بچسبد. برای همین هم موفق شد و با آنها به مقصد و مقصودش رسید.
دیگِ «شله زرد» / مهاباد (معروف به دوره 6 ماهه) / این عکس قبل
از شهادتِ آقا «مهدی زین الدین» است- همینجا بود که خبرِ شهادت «آقا مهدی» را
دادند؛ بعد از این بچهها حرکت کردند به سمتِ «دارخوین»
رزمندگان شاخص در عکس از راست: (1)
برادر آزاده کاظمِ کاظمی (2) مرتضی فیروزی (3) و (4) متأسفانه یادم رفته (5) شهید »عباس
قاسمپور» -آن که دستهی همزن به دستش است- (6) شهید «منصور جلالی» -جانشینِ گردان- (7) و (8) اسامی آنها که سرهایشان مشخص است
را فراموش کردم -متأسفانه- (9) شهید «محمد لطفی» -مداحِ تو دل برو و
همیشه خندانِ گردان - (10) صورتش مشخص نیست (11) شهید «عبدالحسین سربرزگر»
مثلِ «عباسِ قاسمپور»
باشیم!
آدمها و هم جمعهای باصفای خدائی را شناخت و هم راهی را که آنها میرفتند. خودش
را چسباند به آنها و قاطیِ آنها شد و رفت (پُست شد) به عالمِ بالا.
خوشا دردی که درمانش تو باشی / خوشا راهی که پایانش
تو باشی
خوشا چشمی که رخسار تو بیند / خوشا مِلکی که سلطانش تو باشی
خوشا آن دل که دلدارش تو گردی / خوشا جانی که جانانش تو باشی
خوشی و خرمی و کامرانی / کسی دارد که خواهانش
تو باشی
چه خوش باشد دل امیدواری / که امید دل و جانش تو
باشی
همه شادی و عشرت باشد ای دوست / در آن خانه که مهمانش تو باشی
گل و گلزار خوش آید کسی را / که گلزار و گلستانش
تو باشی
چه باک آید ز کس آن را که او را / نگهدار و نگهبانش تو باشی
مپرس از کفر و ایمان بیدلی را / که هم کفر و هم ایمانش تو باشی
مشو پنهان از آن عاشق که پیوست / همه پیدا و پنهانش تو باشی
برای آن به ترک جان بگوید / دل بیچاره تا جانش
تو باشی
«عراقی» طالب درد است دایم / به بوی آنکه درمانش
تو باشی
«عباس» در بینِ بچهها خیلی بی ریا و خاکی بود.
یکی دیگه از شهدا که مثلِ تمبرِ پُستی بود «محمد رضا حسینی» است ...
...
«شهید آوینی» هم مثلِ تمبرِ پستی بود.
...
- ۹۴/۰۱/۲۹
پیامبر زیبایی ها(ص):
المؤمن آلفٌ مألوف و مَن لایُؤلَف لا خیرَ فیه
بخوان: ایمان از جنس الفت است