هدیهی «تمدنِ خاکی» به دوست دارانِ «حاج قاسمِ سلیمانی»
این عکسها را از آلبومِ شهید «سید غلامرضا حسینیان» اسکن کردم. خودش در این عکس پشتِ سرِ سردار، نیم خیز شده است. «ابراهیمِ غریب شاه» هم هست. کنارِ حاج قاسم نشسته،سمتِ چپ / شهید «حسنِ کاملی» که خاطراتش را در کتابِ «پهلوان اکبر» آوردهام با کلاهِ لبه دار در جمعِ نشستهی وسط دیده میشود.
یکی - دو نفر دیگر را هم میشناسم ولی اسمهایشان را فراموش کردم. اگر سردار عکسها را دید در شناسائیِ بقیهی دوستان کمک بفرمایند.
از راست: ایستاده نفر دوم سردارِ شهید «حسن کاملی» ... / نفر پنجم -بقیه الشهدا- سردار «حاج قاسم سلیمانی» / ... / نفر هفتم سردارِ شهید «سید غلامرضا حسینیان»
مادر محترمِ سردارِ شهید «حسن کاملی» تعریف میکرد که حسن میگفت:
"مادر! دعا کن من شهید بشم؛ دعا کن که مثلِ حسین بی سر بشم"
وقتی که آوردنش رفتم سپاه تا ببینمش. اول اجازه نمیدادند و پس از اصرار و پافشاری قبول کردند. میخواستم صورتش را ببوسم که دیدم سر در بدن ندارد. خم شدم و سینهی مشحونِ از حسینش را بوسیدم. گفتم سلام مرا هم به امام حسین و مادرش حضرتِ زهرا برسان.
صلی الله علیک یا ابا عبدالله ...
- ۹۳/۱۲/۲۵
مادر محترمِ سردارِ شهید «حسن کاملی» تعریف میکرد که حسن میگفت:
"مادر! دعا کن من شهید بشم؛ دعا کن که مثلِ حسین بی سر بشم"