پس از اسارتِ خلبان اقبالی، صدامِ ملعون دستور داد بدنش را به دو نیم کرده و نیمی از پیکر مطهرش را در نینوا و نیمِ دیگر را در موصل دفن کنند
شهید سرلشکر خلبان «سید علی اقبالی دوگاهه»
این روزها
همه، قصهی جنایاتِ «داعش» را میشنویم و تصاویرِ دردناکِ دد منشیِ آنان را در
رسانهها و فضای مجازی میبینیم. فرزندانِ خلفِ ابوسفیان و معاویه و یزید که
بازماندگانِ حزبِ نحس صدام یزیدِ کافر لعنت الله علیهم اجمعین هستند. اخیراً هم این
گروهِ بی شعورِ قسی القلب که بازی خوردهی آمریکا و صهیونیستها هستند با قساوتِ
هر چه تمامتر تصاویرِ به آتش کشیدنِ یک خلبانِ اردنی را به نمایش گذاشتند. آدم
اگر از این مصیبت جان هم بدهد حق دارد. خداوند شرّ اینها را به دامانِ اربابانشان
برگرداند، انشاءالله
وقتی خبرِ
اعدامِ خلبانِ جوانِ اردنی را شنیدم که با بی رحمیِ هر چه تمامتر در آتشِ داعشیها
زنده زنده سوخت، به یادِ قهرمان شهیدِ کشورمان سرلشکر خلبان «علی اقبالی دوگاهه»
افتادم. شهید مظلوم و گمنامی که شاید خیلیها او را نشناسند و از سرنوشتش
چیزی ندانند.
جوانترین استاد خلبان نیروی
هوایی ارتش کشورمان که در آتشِ خشم و کینهی صدامیان به طرزِ فجیعی به شهادت رسید.
خلبانِ شهید علی اقبالی اهل شهرستان
رودبار استان گیلان بود. در ۲۵ سالگی استاد خلبان جنگنده f-5 و در ۲۷ سالگی به درجه سرگردی رسید و جزو
افسران ارشد نیروی هوایی ارتش ایران شد. سرلشکر خلبان شهید «عباس بابایی» و سرلشکر
خلبان شهید «مصطفی اردستانی» از شاگردان تحت آموزش ایشان بودند. وی دورهی تکمیلی خلبانی
را به مدت ۲۲۰ ساعت در سال ۱۳۴۷در «پایگاه هوایی ویلیامز»
شهر فنیکس ایالت آریزونای امریکا به پایان رساند. در حالیکه «رتبهی نخست» دانشجویان
خلبانی آن دوره را کسب کرد که بیش از 400 دانشجو از کشورهای مختلف بودند و همچنین عنوانِ «خلبانِ نمونه»ی این پایگاه را نیز از آن خود نمود.
امتیازاتی که او به عنوانِ دانشجوی خلبانی در پایگاه ویلیامز آمریکا بدست آورد شامل رکوردهایی بود که تا قبل از آن هرگز در آن پایگاه هوایی ثبت نشده بود. طوری که اساتید پرواز هواپیماهای جنگی آمریکا را شگفت زده کرده بود تا جائیکه به او لقب «سلطان پرواز» را داده بودند.
در سال 1348 آموزشهای
تاکتیکی هواپیمای شکاری اف5 را به سرعت گذراند و به عنوان افسرخلبان جنگنده شکاری
تاکتیکی اف5 تایگر در گردان 43 شکاری، فعالیتهای پروازیِ خود را در پایگاهِ هوائیِ دزفول آغاز کرد.
در سال 1351 در پایگاه دزفول، بین تمامی پایگاهها حائز «مقام اولِ تمامی خلبانها» گردید و به عنوان «قهرمانِ قهرمانان» معرفی شد. در سال ۱۳۵۳ جهت گذراندن دوره کارشناسی تفسیر عکسهای هوایی و مدیریت اطلاعات و عملیات هوایی مجددا به امریکا اعزام گردید .
پس از بازگشت، در پایگاههای هوایی «بوشهر» و «تبریز» به خدمت پرداخت.
شهید اقبالی در سال 1354 ازدواج کرد که ثمرهی آن فرزند پسری است که هم اکنون از پزشکان حاذق کشورمان میباشد. براساس مدارک موجود در پرونده پرسنلیِ شهیدِ بزرگوار اقبالی، وی همواره در وضعیت عالی پروازی آکادمیک و انضباطی قرار داشته است. دریافت بیش از سه هزار ساعت پرواز عملیاتی و آموزش خلبانی به دهها دانشجوی جوان که تعدادی از آنها همچون شهیدان سرافراز سرلشکر خلبان «عباس بابایی» و سرلشکر خلبان «مصطفی اردستانی» به درجهی رفیعِ شهادت نائل گردیدند. و برخی به ردههای ارشد فرماندهی نیروی هوایی رسیدند. اینها صفحاتی از کارنامهی درخشان سرلشکرِ شهید سیدعلی اقبالیِ دوگاهه است. در بیان خصوصیاتِ رفتاری و منشِ اخلاقی ایشان نوشتهاند که وی فردی به تمام معنا صمیمی و مهربان بود. بسیار فروتن و خویشتندار، گشادهرو، متین، آراسته، با اخلاق نیکو و منشِ بسیار بالای انسانی بود و به قرآن علاقه وافری داشت و هر چند وقت یک بار، کل قرآن را دوره مینمود.
این شهید سعید در عملیات معروف «کمانِ 99» که در نخستین روز جنگ تحمیلی با شرکت 140 فروند جنگنده از پایگاههای مختلفِ کشور انجام شد شرکت داشت و در قالب لیدر دستهی 4 فروندی، به نام اسکارال از پایگاه دوم شکاری تبریز به هوا برخاست و پس از بمباران پایگاه هوایی موصل، به همراه تمامیِ همرزمانش سالم به پایگاه برگشت.
شهادت :
در مأموریتهای پروازی، خلبانِ شجاع شهید اقبالی اکثر تلمبهخانهها و نیروگاههای برق عراق را از کار انداخته بود؛ طوریکه طرحهای عملیاتی وی باعث شده بود صادرات ۳۵۰ میلیون تنی نفتِ عراق به صفر برسد. بنابراین صدامِ عفلقی به خون او تشنه بود. از این رو پس از اسارتِ خلبان اقبالی، صدامِ ملعون دستور داد بدنش را به دو نیم کرده و نیمی از پیکر مطهرش را در نینوا و نیمِ دیگر را در موصل دفن کنند.
یادمان شهید در رودبارِ گیلان
کیفیتِ شهادتِ شهید سید علی اقبالیِ دوگاهه:
یکم آبانِ سالِ 1359 مصادف بود با روز عید قربان، خلبان اقبالی پس از بمباران موفق «پادگان العقره» در شمال عراق، هواپیمایش در منطقهی هوایی موصل مورد اصابت قرار میگیرد و در حالی که به نزدیکی مرز ایران رسیده بود مجبور به اجکت (خروجِ اضطراری) شده و در خاک عراق به اسارت دشمن در میآید.
به دلیل ضربات مهلکی که نیروی هوایی ارتش ایران در نخستین ماه جنگ بر پیکرِ جنگی عراق وارد نموده بود، صدام برخلاف تمامی موازین انسانی و موافقت نامههای بین المللیِ رفتار با اسرا، برای ایجاد رعب و وحشت در بین سایر خلبانانِ ایرانی، دستور داد او را به فجیعترین و بیرحمانه ترین شکل به شهادت برسانند. بنا بر این دستور، دو دستگاه جیپ از دو طرف با طنابهایی که به بدنِ این جوانِ رعنا و رشید، بسته بودند بدنش را کشیده و نصف کردند. پس از آن نیمی از پیکر مطهرش را در نینوا و نیمِ دیگر را در موصل دفن کردند!
این جنایت به حدی وحشیانه بود که رژیم بعثیِ عراق برای سرپوش گذاشتن بر آن، تا سالها از اعلام سرنوشت شهید اقبالی خودداری کرد و طی ۲۲ سال هیچگونه اطلاعی از سرنوشت او نداد. تا این که در خرداد سال ۱۳۷۰، بر اساس گزارشهای موجودِ اطلاعاتی و عملیاتی و نامه ارسالیِ کمیتهی بینالمللیِ صلیب سرخ جهانی مبنی بر شهادت ایشان و اظهارات اسرای آزاد شده و خلبانان اسیر عراقی، شهادت و کیفیتِ شهادتِ او محرز شد و پیکر مطهرش که بخشی از آن غریبانه در قبرستان «محافظیه نینوا» و بخشی دیگر در قبرستان «زبیر موصل» به خاک سپرده شده بود، با پیگیری کمیته جستجوی اسرا و مفقودین وکمیته بینالمللی صلیب سرخ جهانی، همراه با پیکرهای مطهر تعدادی دیگر از خلبانان شهید نیروی هواییِ کشورمان، به میهن اسلامی بازگشت و در نهایت در پنجم مردادِ سالِ ۸۱ در قطعهی خلبانان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
یادشان محبوب است و گرامی [1]
- ۹۳/۱۲/۰۵
من که وقتی از رشادتهای اشخاصی مثل این شهید بزرگوار میشنوم به خودم میبالم که ایرانی هستم و همیشه سعی میکنم مثل اینها واسه کشورم مفید باشم.