با «حسین» باشیم
خدا تو جمعیتِ شهدا از همه نوع قشر و طبقه، الگو گذاشته که
حجت رو بر «من» و «تو» و «ما» تمام کنه! از استاد و دانشجو و معلم و دانش آموز و روحانی
گرفته تا شاگرد و کارگر و بنا و جوشکار و چوپان و بی سواد ... مثلِ آیات قرآنند که
خدا از هر گونه، برای ما مَثلی آورده است.
« وَ لَقَد ضَرَبنَا لِلنَاسِ فِی هَذَا
القُرءَانِ مِن کُلِّ مَثَلٍ لَّعَلَّهُم یَتَذَکَّرُونَ »[1]
و در این قرآن، از هرگونه مَثَلی برای مردم بیان کردهایم شاید
که متذکر شوند. این آیه در سورهی زمر است؛ در آیاتِ دیگری هم این تذکر با
« وَ لَقَد ضَرَبنَا » و با « وَ لَقَد صَرَّفنَا
» آمده است.
در قصهی عاشورا هم همین طور است. از آقا و آقازاده داریم تا غلام و بنده و بندهزاده؛ از همهی اقشار هم هستند؛ بیپول و پولدار، سیاه و سفید، عجم و عرب، رومی و ایرانی، عربستانی و عراقی، ترک و فارس، خُرد و کلان، زن و مرد، جوان و نوجوان ... و کودکِ شش ماهه!
همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار / شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری
- ۹۳/۱۲/۰۴
سلام
شهید خرازی به همه ی عالم ثابت کرد که یک دست هم صدا دارد
منتها دستی که در دست خدا باشد
یادش بخیر! هر وقت طلبه ای را می دید -با این که فرمانده لشگر بود- تواضع می کرد و دست آن طلبه را می بوسید و می گفت: ما دینداریمان را مدیون روحانیت هستیم!
آنقدر با تواضع بر دست ها بوسه زد تا بلآخره فرشته ها دستشو بوسیدندو دو بار پذیرفتندش!
شهید خرازی 30 بار مجروح شد و 2 بار شهید
هر که در این بزم مقرب تر است/جام بلآء(بخوانید ولاء) بیشترش می دهند